شمارهٔ ۶۷
خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است
شراب صاف عقیقین در آبگینه خوش است
بده به مهر دلم کاسه ای که باده صاف
ز دست ساقی صافی ز زنگ کینه خوش است
بود خزینه گوهر ز وصف تو دهنم
ز خاتم لب تو مهر بر خزینه خوش است
من و جلاجل دف رغم آن که در گوشش
گه شمار صدای زر دفینه خوش است
عنان وصل به شاهان سرفراز مده
که این کرم به گدایان کمترینه خوش است
سفینه ایست پر اسرار عشق خاطر من
غزلسرایی عشاق ازین سفینه خوش است
ز مکه خلعت عز و شرف مجو جامی
لباس فقر و فنا جستن از مدینه خوش است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است
شراب صاف عقیقین در آبگینه خوش است
هوش مصنوعی: تصور لبهای سرخ تو دلانگیز است و دل را شاد میکند، همانطور که شراب زلال و خالص در ظرف شفاف، لذتبخش است.
بده به مهر دلم کاسه ای که باده صاف
ز دست ساقی صافی ز زنگ کینه خوش است
هوش مصنوعی: به دل من عشق و محبت بده، یک کاسه که شراب زلال و پاک در آن باشد، چرا که نوشیدن از دست معشوقی که خودش بیتکلف و صاف است، از احساس کینه و دشمنی خوشایندتر است.
بود خزینه گوهر ز وصف تو دهنم
ز خاتم لب تو مهر بر خزینه خوش است
هوش مصنوعی: خزانهای از جواهرات به وصف تو در دهن من است و مهر روی لبهای تو بر این خزانه زیبایی میافزاید.
من و جلاجل دف رغم آن که در گوشش
گه شمار صدای زر دفینه خوش است
هوش مصنوعی: من و جلاجل در کنار هم هستیم، هرچند که در گوش او صدای زنگ و دف زیبا و دلنشین است.
عنان وصل به شاهان سرفراز مده
که این کرم به گدایان کمترینه خوش است
هوش مصنوعی: رابطه و اتصال به پادشاهان مغرور و بزرگ را نده، زیرا این نوع محبت و generosity برای فقیران و درویشان کماهمیت بسیار خوشایندتر است.
سفینه ایست پر اسرار عشق خاطر من
غزلسرایی عشاق ازین سفینه خوش است
هوش مصنوعی: عشق مانند کشتیای است پر از راز و رمزها، و ذهن من همچون شاعری است که از این کشتی به سرودن عشق میپردازد و لذت میبرد.
ز مکه خلعت عز و شرف مجو جامی
لباس فقر و فنا جستن از مدینه خوش است
هوش مصنوعی: از مکه، جامهای از عزت و شرف میخواهی، اما در عوض، لباس فقر و زوال را از مدینه به دست آوردن، بهتر است.