گنجور

شمارهٔ ۵۴

دلم نقطه درد افتاده است
درین نقطه کی فرد افتاده است
سرشکم به رخ نقطه سرخی است
که بر صفحه زرد افتاده است
جگر بی تو گرم است و دل نیز گرم
همین آه من سرد افتاده است
تو ماه زمینی چرا آه من
ز تو آسمانگرد افتاده است
خطت سایه زلف و رخ زیر خط
گل سایه پرورد افتاده است
خطت طوطی آمد لب چون شکر
به آن خط چه در خورد افتاده است
رسد جامی از ملک دل وین غزل
ازان ره ره آورد افتاده است

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم نقطه درد افتاده است
درین نقطه کی فرد افتاده است
هوش مصنوعی: دلم پر از درد و ناراحتی شده و در این نقطه که احساس می‌کنم، نمی‌دانم آیا کسی دیگری هم این درد را احساس کرده است یا نه.
سرشکم به رخ نقطه سرخی است
که بر صفحه زرد افتاده است
هوش مصنوعی: اشک من مانند نقطه سرخی است که بر روی یک صفحه زرد رنگ افتاده و به وضوح دیده می‌شود.
جگر بی تو گرم است و دل نیز گرم
همین آه من سرد افتاده است
هوش مصنوعی: بدون تو جگرم گرم است و دل هم گرم، اما همین آهی که می‌کشم، سرد و بی‌حرارت افتاده است.
تو ماه زمینی چرا آه من
ز تو آسمانگرد افتاده است
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی هستی که بر روی زمین می‌درخشی، اما چرا من از شوق تو به آسمان‌ها می‌نگرم و دلم برایت پر می‌کشد؟
خطت سایه زلف و رخ زیر خط
گل سایه پرورد افتاده است
هوش مصنوعی: نوشته‌ات مانند سایه‌ای نرم از زلف و چهره‌ات، زیر خطی از گل قرار دارد که سایه‌اش بر زمین گسترده شده است.
خطت طوطی آمد لب چون شکر
به آن خط چه در خورد افتاده است
هوش مصنوعی: نقش و نگاره‌ای که بر لبانت است مانند طوطی زیباست و این خطی که تو دارید، به شیرینی شکر می‌ماند. اما این خط چه چیزی را به همراه دارد که دلتنگ کننده است؟
رسد جامی از ملک دل وین غزل
ازان ره ره آورد افتاده است
هوش مصنوعی: یک جام از سرزمین دل می‌رسد و این غزل از آن مسیر به اینجا آمده و به زمین افتاده است.