گنجور

شمارهٔ ۳۶

امشب ز شغل شاعریم حال دیگر است
همچون ردیف قافیه پیشم مکرر است
ز آثار کلک بیهده گوی سیه زبان
روی دلم سیاهتر از پشت دفتر است
ساقی بیا و رغم سفیهان شهر را
می ده که می جلای ضمیر سخنور است
آن می که چون نوازش خوبان طرب فزاست
آن می که چون وصال بتان روح پرور است
نی نی میی بده که بشوید ز لوح دل
نقشی که طبع صافی ما زان مکدر است
آن نقش چیست صورت هر آز و آرزو
کز وایه های طبع به دل سایه گستر است
جامی بنوش جرعه این جام و نیست شو
کین نیستی به هستی جاوید رهبر است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب ز شغل شاعریم حال دیگر است
همچون ردیف قافیه پیشم مکرر است
هوش مصنوعی: امشب به دلایلی که در شعر خوانده‌ام، حال و هوای مخصوصی دارم. احساس می‌کنم که مثل قافیه‌ها که بارها تکرار می‌شوند، فکرها و احساساتم نیز بارها در ذهنم مرور می‌شوند.
ز آثار کلک بیهده گوی سیه زبان
روی دلم سیاهتر از پشت دفتر است
هوش مصنوعی: نوشته‌های بی‌معنا و تلخ روزگار بر دل من تأثیر منفی گذاشته و آن را تیره و تار کرده است، به‌طوری‌که حالا دلم از پشت دفتر هم سیاه‌تر شده است.
ساقی بیا و رغم سفیهان شهر را
می ده که می جلای ضمیر سخنور است
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و به کسانی که در این شهر نادان هستند، شراب بده. چرا که این شراب روح سخنران را نیرومند و شفاف می‌کند.
آن می که چون نوازش خوبان طرب فزاست
آن می که چون وصال بتان روح پرور است
هوش مصنوعی: می، که هنگام نوازش دلنشین خوبان شادی و سرور به ارمغان می‌آورد، و می، که در کنار وصال معشوقان، جان را تازه و شاداب می‌کند.
نی نی میی بده که بشوید ز لوح دل
نقشی که طبع صافی ما زان مکدر است
هوش مصنوعی: بده یک نی نواختن را تا تصویری از دل ما پاک شود، چون طبیعت خالص ما به خاطر آنچه که از بیرون بر آن تأثیر گذاشته، تحت تأثیر قرار گرفته است.
آن نقش چیست صورت هر آز و آرزو
کز وایه های طبع به دل سایه گستر است
هوش مصنوعی: این تصویر چه معنایی دارد که هر آرزو و خواسته‌ای را به دل می‌آورد و از ویژگی‌های ذاتی انسان نشأت می‌گیرد؟
جامی بنوش جرعه این جام و نیست شو
کین نیستی به هستی جاوید رهبر است
هوش مصنوعی: جامی از این جام بنوش و از عدم خود را رها کن، زیرا این نیستی به وجود جاودانی راهیست که تو را هدایت می کند.