شمارهٔ ۳۲
تا کرد جا به گوشم آوازه جمالت
خلوتسرای دل شد جولانگه خیالت
در هجر تو بمردم نشنیده بوی وصلت
در دام تو فتادم نادیده زلف و خالت
تو شاه ملک حسنی من تنگدل گدایی
در خاطرم نگنجد اندیشه وصالت
شرح ملامت خویش از هجر تو چه گویم
ترسم که طبع نازک گیرد ازان ملالت
بر آسمان نتابد ماهی به احترامت
دربوستان نروید سروی به اعتدالت
از آسمان مه افتد در سجده بر زمینت
گر بر زمین بتابد یک گوشه از هلالت
گفتی که سرخ رو شد جامی ز نظم رنگین
آری ز گفته خود دارد بسی خجالت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا کرد جا به گوشم آوازه جمالت
خلوتسرای دل شد جولانگه خیالت
هوش مصنوعی: وقتی صدای زیبایت به گوشم رسید، دل من به یک مکان خلوت و رویایی تبدیل شد که در آن فقط خیال تو پرسه میزند.
در هجر تو بمردم نشنیده بوی وصلت
در دام تو فتادم نادیده زلف و خالت
هوش مصنوعی: من در بیتوئی جان سپردم و بوی وصالت را نچشیدم، در دام عشقت افتادم بدون اینکه زلف و چهرهات را دیده باشم.
تو شاه ملک حسنی من تنگدل گدایی
در خاطرم نگنجد اندیشه وصالت
هوش مصنوعی: تو همچون پادشاه زیبایی، و من که دلی پر از اندوه دارم، فقط یک گدا هستم که در ذهنم جا نمیگیرد که به وصال تو فکر کنم.
شرح ملامت خویش از هجر تو چه گویم
ترسم که طبع نازک گیرد ازان ملالت
هوش مصنوعی: از عذاب جدایی تو چه بگویم، نمیخواهم طبع حساس و لطیف خود را با این درد بیشتر آزرده کنم.
بر آسمان نتابد ماهی به احترامت
دربوستان نروید سروی به اعتدالت
هوش مصنوعی: در آسمان، ماه به خاطر عزت و مقام تو نورافشانی نمیکند و در باغ، هیچ درخت سرو به دلیل اعتدال و توازنت رشد نمیکند.
از آسمان مه افتد در سجده بر زمینت
گر بر زمین بتابد یک گوشه از هلالت
هوش مصنوعی: اگر هلال ماه در آسمان به زمین بتابد، آنقدر زیبایی دارد که از آسمان به زمین سجده میکند.
گفتی که سرخ رو شد جامی ز نظم رنگین
آری ز گفته خود دارد بسی خجالت
هوش مصنوعی: تو گفتی که جامی از نظم زیبای رنگین سرخ و شرمنده شده است. بله، او به خاطر سخنش بسیار خجالت زده است.