شمارهٔ ۲۷۲
ای ز غمزه چشم تو بر جان و دل ناوک زده
دیگری در رشک ازان ناوک که بر هر یک زده
آن دهان را در رسوم دلبری کوچک مخوان
راه دل بس بر بزرگ دین که آن کوچک زده
زاستخوان سینه چون تیرت دو نیمه گشته دل
از درون فریاد نصف لی و نصف لک زده
تا رگ جان در تنم باشد نهم بر سر چو تاج
پاسبان تو شبم سنگی که بر تارک زده
چون دهان در صفحه رویت محل شک فتاد
خالهایت در حواشی نقطه های شک زده
هرکه با عیش دو عالم از تو رو برتافته
دست خویش از دولت بسیار در اندک زده
دعوی عشق تو را زلفت قوی مستمسکیست
چون ز عشقت دم زده جامی به مستمسک زده
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز غمزه چشم تو بر جان و دل ناوک زده
دیگری در رشک ازان ناوک که بر هر یک زده
هوش مصنوعی: چشم تو با نگاهی دل و جان مرا جریحهدار کرده و دیگران به خاطر آن نگاه، حسد میبرند به تیر عکسی که تو به هرکس زدهای.
آن دهان را در رسوم دلبری کوچک مخوان
راه دل بس بر بزرگ دین که آن کوچک زده
هوش مصنوعی: آن دهانی که به شیوههای عاشقانه صحبت میکند، نباید کوچک شمرده شود، زیرا قلب و دل در عشق، راهی بسیار بزرگ و باارزش دارند و این عاشق کوچک در حقیقت اثرات عظیمی دارد.
زاستخوان سینه چون تیرت دو نیمه گشته دل
از درون فریاد نصف لی و نصف لک زده
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حالتی از درد و نالهی عمیق است. شخصی از شدت غم و رنج، احساس میکند که قلبش از درون شکسته و به دو نیمه تقسیم شده است. او در تلاش است تا احساساتش را بیان کند، اما ناامیدانه میبیند که نمیتواند به طور کامل فریاد بزند یا خود را نشان دهد. احساس ناتوانی و غم در این تصاویر نمایان است.
تا رگ جان در تنم باشد نهم بر سر چو تاج
پاسبان تو شبم سنگی که بر تارک زده
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی در من جاری است، چون تاجی بر سر، همیشه محافظ و نگهبان تو خواهم بود، مانند سنگی که بر قله کوه قرار دارد.
چون دهان در صفحه رویت محل شک فتاد
خالهایت در حواشی نقطه های شک زده
هوش مصنوعی: وقتی اثر شک و تردید بر چهرهات نمایان شد، خالهای صورتت در حاشیه این تردیدها دیده میشود.
هرکه با عیش دو عالم از تو رو برتافته
دست خویش از دولت بسیار در اندک زده
هوش مصنوعی: هر کس که از لذت و خوشیهای دنیا و آخرت روی برگردانده است، در حالی که با دست خود به خوبیها و نعمتهای زیادی دست یافته، در واقع تمامی آنها را به کم اهمیتترین چیزها تبدیل کرده است.
دعوی عشق تو را زلفت قوی مستمسکیست
چون ز عشقت دم زده جامی به مستمسک زده
هوش مصنوعی: عشق تو به زلفت چنان قوی است که همچون جامی به یاد عشق تو در دستم هست و به آن تکیه میکنم.

جامی