شمارهٔ ۲۵۴
ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن
طوطی که دیده است بدینسان شکر سخن
دشنام عاشقان به رقیبان حواله کن
حیف آیدم که رنجه کنی لب به هر سخن
در کوی عقل می نشود یافت محرمی
ما و جنون عشق و به دیوار ودر سخن
شرح دو گیسوی تو به پایان رسیده بود
در وصف کاکل تو گرفتم ز سر سخن
این روی زرد بین و گشا لب به ناسزا
با آنکه مفلسم خرم از تو به زر سخن
می راند عاشق از تو سخن چون رقیب شد
پیدا ز دور برد به جای دگر سخن
هر چند جامیا سخنت بیشتر خوش است
بس کن که خوش نباشد ازین بیشتر سخن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن
طوطی که دیده است بدینسان شکر سخن
هوش مصنوعی: شیرینی و لطافت صحبتهای تو به قدری است که حتی طوطیها نیز از آنها شگفتزده میشوند و مایلند همانند تو سخن بگویند.
دشنام عاشقان به رقیبان حواله کن
حیف آیدم که رنجه کنی لب به هر سخن
هوش مصنوعی: دشنام دادن عاشقان به رقیبان را به خودشان واگذار کن، زیرا ناراحتکننده است که تو به خاطر هر سخنی خود را درگیر کنی.
در کوی عقل می نشود یافت محرمی
ما و جنون عشق و به دیوار ودر سخن
هوش مصنوعی: در محفل عقل، یار و همدمی پیدا نمیشود که جنون عشق را بفهمد، و این دیوار و در، سخنگو هستند.
شرح دو گیسوی تو به پایان رسیده بود
در وصف کاکل تو گرفتم ز سر سخن
هوش مصنوعی: داستان زیباییهای موهای تو به پایان رسیده بود و من برای توصیف زیباییهای دیگر تو، از ابتدا سخن را آغاز کردم.
این روی زرد بین و گشا لب به ناسزا
با آنکه مفلسم خرم از تو به زر سخن
هوش مصنوعی: به چهرهات نگاهی بینداز و از دل غمانگیز و ناراحت کنندهات شکایت کن، با اینکه در وضعیت ناگواری قرار دارم، اما از تو با شادی و به زبانی زیبا سخن میگویم.
می راند عاشق از تو سخن چون رقیب شد
پیدا ز دور برد به جای دگر سخن
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر حضور رقیب، از تو حرف میزند و در دوردستها به مکان دیگری میرود و داستانی دیگر را تعریف میکند.
هر چند جامیا سخنت بیشتر خوش است
بس کن که خوش نباشد ازین بیشتر سخن
هوش مصنوعی: هرچند که گفتارت زیبا و دلنشین است، اما بهتر است از این بیشتر صحبت نکنی، زیرا ممکن است این زیبایی را از دست بدهی.