شمارهٔ ۲۵۲
ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن
ناگشته مه نو پر نوری ندهد پنهان
نشکفت دلم تا تو بر من ندمیدی دم
بی باد بهار اری غنچه نشود خندان
عشق تو خلاصم کرد از بند خردمندی
یاد تو فراغم داد از پند خردمندان
زان ابروی پر چینم چندان ترشی دادی
کز سیب زنخدانت شد کند مرا دندان
روزی که شود زندان دور از تو جهان برمن
از یاد رخت برخود گلشن کنم آن زندان
در طوف درت شبها دنبال سگت گردم
زان گونه که گردد سگ دنبال خداوندان
جامی ز بتان تنها می گرید و می سوزد
همچون پدر مشفق از فرقت فرزندان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن
ناگشته مه نو پر نوری ندهد پنهان
هوش مصنوعی: ساغر جدیدی که پر از شراب نیست را نپسند، زیرا وقتی که ماه تازه کامل نشده، نورش را به درستی نشان نمیدهد.
نشکفت دلم تا تو بر من ندمیدی دم
بی باد بهار اری غنچه نشود خندان
هوش مصنوعی: دل من تا زمانی که تو بر من نفسی وزیدی، شاد و سرزنده نشد. بدون وزش نسیم بهاری، غنچهها به خنده نخواهند نشست.
عشق تو خلاصم کرد از بند خردمندی
یاد تو فراغم داد از پند خردمندان
هوش مصنوعی: عشق تو من را از محدودیتهای عقل آزاد کرد و یاد تو باعث شد که از نصیحتهای عقلای شهر فاصله بگیرم.
زان ابروی پر چینم چندان ترشی دادی
کز سیب زنخدانت شد کند مرا دندان
هوش مصنوعی: ابروی چین دار تو آنقدر تلخی به من داده که دندانم از سیب لبانت خالی شده است.
روزی که شود زندان دور از تو جهان برمن
از یاد رخت برخود گلشن کنم آن زندان
هوش مصنوعی: روزی که جهان از تو دور شود و به زندان تبدیل گردد، من به یاد تو آن زندگی را مانند گلشنی زیبا میسازم.
در طوف درت شبها دنبال سگت گردم
زان گونه که گردد سگ دنبال خداوندان
هوش مصنوعی: من در شبهای طوفانی به دنبال تو مانند سگی هستم که به دنباله آقایانش میدود.
جامی ز بتان تنها می گرید و می سوزد
همچون پدر مشفق از فرقت فرزندان
هوش مصنوعی: کسی که از معشوقان جدا شده، به مانند پدر دلسوزی که از دوری فرزندانش ناراحت است، در درد و اندوه فرو رفته و اشک میریزد.