گنجور

شمارهٔ ۲۴۰

کیم من که وصلت تمنا کنم
بدین دیده رویت تماشا کنم
همین بس که از خود گرفته کنار
میان سگان درت جا کنم
عمامه مرا درد سر می دهد
به هر حیله آن را ز سر واکنم
ز فرق خودش بهر دردی کشان
فرود آرم و دردپالا کنم
نهم سبحه ز انگشت و خرقه ز پشت
به آن هرچه باید مهیا کنم
به سبحه خرم دانه ای چند نقل
کهن خرقه را رهن صهبا کنم
چو جامی پی یار یکتای خویش
دل خود ز هر چیز یکتا کنم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کیم من که وصلت تمنا کنم
بدین دیده رویت تماشا کنم
هوش مصنوعی: من کی هستم که آرزوی وصال تو را داشته باشم و با این چشمان به تماشای روی تو بنشینم؟
همین بس که از خود گرفته کنار
میان سگان درت جا کنم
هوش مصنوعی: فقط همین کافیست که خود را از دیگران جدا کرده و در کنار سگان قرار دهم تا جایی برایم بسازید.
عمامه مرا درد سر می دهد
به هر حیله آن را ز سر واکنم
هوش مصنوعی: دردسرهای زیادی برایم ایجاد می‌کند و به هر روشی که شده می‌خواهم آن را از سرم بردارم.
ز فرق خودش بهر دردی کشان
فرود آرم و دردپالا کنم
هوش مصنوعی: از بالای سر خودم به خاطر دردها فرود می‌آیم و تلاش می‌کنم تا این دردها را تسکین دهم.
نهم سبحه ز انگشت و خرقه ز پشت
به آن هرچه باید مهیا کنم
هوش مصنوعی: به دقت و با تمرکز، مشغول جمع‌آوری و آماده‌سازی هر چیزی هستم که برای رسیدن به هدفم نیاز دارم. از ایده‌ها و افکار گرفته تا ابزارها و شرایط لازم، همه را با همدیگر تنظیم می‌کنم تا به مقصود خود برسم.
به سبحه خرم دانه ای چند نقل
کهن خرقه را رهن صهبا کنم
هوش مصنوعی: با دانه‌های خوشبو سبحه، چند نقل از داستان‌های قدیم را به یادگار می‌آورم و خرقه‌ی کهنه‌ام را با شراب خوش رنگ می‌کنم.
چو جامی پی یار یکتای خویش
دل خود ز هر چیز یکتا کنم
هوش مصنوعی: من مانند جامی، که فقط به خاطر یار یکدست خود ساخته شده، دل خود را از هر چیز دیگر جدا و منحصر به فرد می‌کنم.