گنجور

شمارهٔ ۲۳۳

ندیدم از دو چشمت شوختر چشم
برند از مردمان دل چشم در چشم
بود خاک درت کحل سعادت
مکن آن سرمه را ضایع به هر چشم
مرا با گریه اندوه کار است
ز اشک شادیم کم گشته تر چشم
گل رعنای این باغی چه داری
چو نرگس از خسان بر سیم و زر چشم
به خلوتگاه دل چون می کنی جای
ز مژگان می کند مسمار در چشم
به امید نثار مقدم توست
که دارد دامنم را پر گهر چشم
اگر یک چشم جامی را به تیری
بدوزی پیش آن دارد دگر چشم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندیدم از دو چشمت شوختر چشم
برند از مردمان دل چشم در چشم
هوش مصنوعی: به چشم‌های تو نگاهی زدم که هیچ‌کس را به شوخی و بازی آن‌ها نمی‌توان مقایسه کرد. دل من در چشم‌های تو غرق شده و هیچ نگاهی نمی‌تواند به اندازه‌ی نگاه تو جذاب و دل‌نشین باشد.
بود خاک درت کحل سعادت
مکن آن سرمه را ضایع به هر چشم
هوش مصنوعی: خاک درگاهت مانند سرم است که نشان سعادت است، پس این سرمه را در هر چشمی هدر نده.
مرا با گریه اندوه کار است
ز اشک شادیم کم گشته تر چشم
هوش مصنوعی: من به خاطر اندوهی که دارم، با گریه سر و کارم است و دیگر شادی من از اشک‌هایم کم شده است. چشمم همواره پر از اشک است.
گل رعنای این باغی چه داری
چو نرگس از خسان بر سیم و زر چشم
هوش مصنوعی: این گل زیبا در باغ چه ارزشی دارد وقتی که مانند نرگس در بین افراد پست و بی‌ارزش قرار گرفته باشد؟
به خلوتگاه دل چون می کنی جای
ز مژگان می کند مسمار در چشم
هوش مصنوعی: وقتی به دل خود فکر می‌کنی، مژگان تو مانند میخ در چشمانم فرو می‌روند.
به امید نثار مقدم توست
که دارد دامنم را پر گهر چشم
هوش مصنوعی: من امیدوارم که با آمدنت، دامنم پر از جواهرات ارزشمند چشمانت شود.
اگر یک چشم جامی را به تیری
بدوزی پیش آن دارد دگر چشم
هوش مصنوعی: اگر یک چشم به دوش‌جامی بیندازید، آن چشم دیگر هم در انتظار است تا ببیند چه خواهد شد.