شمارهٔ ۲۲
گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
غم کی خورم این نیز به بالای دگرها
هر رمز و معما که در افواه فتاده ست
هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها
بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین
در بندگی خویش چو نی بسته کمرها
بر کنگره عرش ز بس شعله آهم
مرغان اولی اجنحه را سوخته پرها
بی پرده مکن جلوه که این عارض نازک
حیف است که گردد هدف تیر نظرها
جز ضربت تیغ تو نخواهند چو فردا
از خاک برآرند شهیدان تو سرها
بر جامی بیدل نگشادی در امید
مادام که نومید نگشت از همه درها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
غم کی خورم این نیز به بالای دگرها
هوش مصنوعی: اگر در دل من یاد تو باقی بماند، چرا باید غمگین باشم؟ این هم یک نوع احساس مختلف است.
هر رمز و معما که در افواه فتاده ست
هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها
هوش مصنوعی: هر رازی که در زبانها جاری شده، همه از زبان محدود توست و آنها از تو نشأت میگیرند.
بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین
در بندگی خویش چو نی بسته کمرها
هوش مصنوعی: بندهای ناز و زیبایی خود را باز کن و به تماشای بتهای زیبایی که در بند عشق و پرستش تو هستند، بیفت. مانند نی که با کمر بسته شده، این بتها هم در اسارت عشق تو قرار دارند.
بر کنگره عرش ز بس شعله آهم
مرغان اولی اجنحه را سوخته پرها
هوش مصنوعی: بر فراز عرش، به دلیل صدای بلند آهم، پرندگان صاحب بال، بالهایشان سوخته است.
بی پرده مکن جلوه که این عارض نازک
حیف است که گردد هدف تیر نظرها
هوش مصنوعی: آشکارا خودت را نشان نده، زیرا این چهره زیبا و ظریف ارزشش را ندارد که مورد توجه دیگران قرار بگیرد.
جز ضربت تیغ تو نخواهند چو فردا
از خاک برآرند شهیدان تو سرها
هوش مصنوعی: به جز ضربه شمشیر تو، هیچکس نمیتواند فردا سر شهیدان تو را از خاک بلند کند.
بر جامی بیدل نگشادی در امید
مادام که نومید نگشت از همه درها
هوش مصنوعی: هرگز امیدی را ترک نکرد، زیرا به امیدی بستگی داشت که منتظر پاسخ از تمامی درها بود، حتی زمانی که ناامید شده بود.