گنجور

شمارهٔ ۱۹۸

نه به لطف از ستم دوست توان یافت خلاص
نه به صبر از الم دوست توان یافت خلاص
ای که گویی که به عشرت رهی از غم حاشا
کی به عشرت ز غم دوست توان یافت خلاص
جور او هر نفسی بیش و وفا کم باشد
مشکل از بیش و کم دوست توان یافت خلاص
روز و شب همدم او باش که از مرده دلی
چون مسیحا ز دم دوست توان یافت خلاص
دیده را چون رسد از گریه هجران رمدی
زان به خاک قدم دوست توان یافت خلاص
زین همه نقش خطا بر ورق دهر زده
به معنبر رقم دوست توان یافت خلاص
جامیا دیده به ره دار که از خشک لبی
به نمی از قلم دوست توان یافت خلاص

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه به لطف از ستم دوست توان یافت خلاص
نه به صبر از الم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: نه می‌توان با مهربانی از ستمی که دوست تحمیل کرده، رها شد و نه می‌توان با صبوری بر دردهایی که دوست به وجود آورده، فایق آمد.
ای که گویی که به عشرت رهی از غم حاشا
کی به عشرت ز غم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی از غم رها شده‌ای، هرگز نمی‌توان از غم عشق به خوشی دست یافت.
جور او هر نفسی بیش و وفا کم باشد
مشکل از بیش و کم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: اگر ظلم و سخت‌گیری او هر لحظه افزایش یابد و وفاداری کم شود، یافتن رهایی از مشکلات ناشی از کم و زیاد دوستی دشوار است.
روز و شب همدم او باش که از مرده دلی
چون مسیحا ز دم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: هر روز و شب با او همراه باش، زیرا از دل مرده و بی‌روح می‌توان به زندگی و رهایی از طریق عشق و دوستی دست یافت.
دیده را چون رسد از گریه هجران رمدی
زان به خاک قدم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: چشمان وقتی از گریه و دوری محبوب خسته می‌شوند، با افتادن به خاک پای دوست، می‌توانند نجاتی بیابند.
زین همه نقش خطا بر ورق دهر زده
به معنبر رقم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: از میان تمام اشکال و الگوهای نادرست که در زندگی به وجود آمده، تنها با توجه به محبت و دوستی می‌توان به آرامش و رضایت رسید.
جامیا دیده به ره دار که از خشک لبی
به نمی از قلم دوست توان یافت خلاص
هوش مصنوعی: عزیزم، چشم به راه باش که با وجود کمبود آب، از عشق و محبت دوست می‌توان راه نجاتی یافت.