گنجور

شمارهٔ ۱۹۶

نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش
تاج رعنایی به سر سلطان تخت ناز باش
شمع مجلس شو به آن رخساره گو عشاق را
مرغ جان گرد تو چون پروانه در پرواز باش
زابروان زه کن کمان وز بهر قتل عاشقان
از مژه ناوک فکن وز غمزه تیرانداز باش
با لب لعل و خط نوخیز و زلف مشکبیز
هر بلا را اول و هر فتنه را آغاز باش
پای تا سر رحمتی هر دم مبند از ناز چشم
این در رحمت به روی بیدلان گو باز باش
تا به کی باشی دلا محروم ازان موی میان
چون کمر گردش درآ وز محرمان راز باش
خواهدت روزی به بزم وصل خواندن لطف دوست
جامیا گر هوشمندی گوش بر آواز باش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش
تاج رعنایی به سر سلطان تخت ناز باش
هوش مصنوعی: عزیز من، یک شب را جوری بگذران که با عاشقان همدل و همصدا باشی. بر سر خود تاج زیبایی بگذار و مانند سلطانی بر تخت ناز و زیبایی بنشین.
شمع مجلس شو به آن رخساره گو عشاق را
مرغ جان گرد تو چون پروانه در پرواز باش
هوش مصنوعی: خودت را در مرکز توجه قرار بده و با زیبایی‌ات دل عاشقان را به تسخیر درآور. مثل پروانه‌ای که دور شمع می‌چرخد، به عشق و محبت پرواز کن.
زابروان زه کن کمان وز بهر قتل عاشقان
از مژه ناوک فکن وز غمزه تیرانداز باش
هوش مصنوعی: با دقت و زیرکی کمان را بکش و از چشمان زیبا و جذابت تیر محبت را بر قلب عاشقان بزن و از غمزه‌های خود به عنوان تیرانداز استفاده کن.
با لب لعل و خط نوخیز و زلف مشکبیز
هر بلا را اول و هر فتنه را آغاز باش
هوش مصنوعی: با لب‌های قرمز و خطی زیبا و موهای سیاه و خوش‌حالت، تو همیشه آغازگر هر نوع مشکل و فتنه‌ای باش.
پای تا سر رحمتی هر دم مبند از ناز چشم
این در رحمت به روی بیدلان گو باز باش
هوش مصنوعی: هر لحظه از نعمت و رحمت پر هستی؛ از زیبایی و ناز چشمانت غافل نشو. به کسانی که دل‌هایشان رنجیده است، پیوسته با روی گشاده و محبت نشان بده.
تا به کی باشی دلا محروم ازان موی میان
چون کمر گردش درآ وز محرمان راز باش
هوش مصنوعی: چرا همچنان از زیبایی‌های عشق محروم هستی؟ خود را در بر بگیر و به جمع دوستان و رازداران بپیوند.
خواهدت روزی به بزم وصل خواندن لطف دوست
جامیا گر هوشمندی گوش بر آواز باش
هوش مصنوعی: هر روزی، در جمع دوستان، دلت می‌خواهد که از محبت دوستت بنوشی. اگر می‌خواهی عاقل باشی، باید به صدای دلنشین او گوش دهی.