گنجور

شمارهٔ ۱۹۱

خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش
که برد رسم و اثر گردش مه و سالش
کدام کاخ سرافراخت زین نشیمن خاک
که دستبرد حوادث نکرد پامالش
عجب زناله به تنگم که ناگذشته زلب
یکی هنوز، رسد دیگری ز دنبالش
درآی ساقی و درده میی که پیش خرد
لقب عقیق مذاب است و لعل سیالش
بود که دولت مستی وبیخودی دهدم
خلاصی از غم او بار دهر و اقبالش
نسیج این غزل خوش که کس نیافته است
به قد عشق و وفا خلعتی به منوالش
هدیه ایست همانا کزان جهان مجنون
به نام جامی دلخسته کرده ارسالش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش
که برد رسم و اثر گردش مه و سالش
هوش مصنوعی: خوشا به حال مکان‌های سلمی و خانه‌های خالی آن، که نشانه‌ها و آثار گذر زمان و ماه را به یاد می‌آورد.
کدام کاخ سرافراخت زین نشیمن خاک
که دستبرد حوادث نکرد پامالش
هوش مصنوعی: کدام قصر باشکوهی وجود دارد که از این منزل خاکی به خطر حوادث مصون مانده و آسیب نبیند؟
عجب زناله به تنگم که ناگذشته زلب
یکی هنوز، رسد دیگری ز دنبالش
هوش مصنوعی: عجب است که من در تنگنای خود، به خاطر غم و اندوهی که دارم، هنوز یکی در ذهنم زنده است و زود دیگری هم به دنبالش می‌آید.
درآی ساقی و درده میی که پیش خرد
لقب عقیق مذاب است و لعل سیالش
هوش مصنوعی: ساقی، وارد شو و برای ما نوشیدنی بریز، چرا که در برابر خرد و درک، شراب مانند عقیق ذوب شده و لعل سرخ است.
بود که دولت مستی وبیخودی دهدم
خلاصی از غم او بار دهر و اقبالش
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای آرزو داشتم که حالت شادابی و بی‌خیالی به من بدهد تا از غم و درد زندگی و سرنوشت رهایی یابم.
نسیج این غزل خوش که کس نیافته است
به قد عشق و وفا خلعتی به منوالش
هوش مصنوعی: این غزل زیبا و بی‌نظیر، که هیچ‌کس نتوانسته به اندازه عشق و وفا در آن زیبایی بیافریند، به من جامه‌ای شبیه به آن بخشیده است.
هدیه ایست همانا کزان جهان مجنون
به نام جامی دلخسته کرده ارسالش
هوش مصنوعی: هدیه‌ای است از جهانی که مجنون نام دارد و به نام جامی برای دلخسته‌ای فرستاده شده است.