گنجور

شمارهٔ ۱۶۶

خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند
دارم همین مراد کزان خاک در نهند
پیکان تو چو سرخ شود ز آتشین دلم
خوش آنکه بهر داغ مرا بر جگر نهند
صد عقدگوهر از مژه ریزم چو آن دولب
قفل عقیق بر در درج گهر نهند
ناید یکی چو دور خطت گر مهندسان
بر گل هزار دایره از مشک تر نهند
دل شد خراب عشق همان به که عقل و دین
زین پس متاع خویش به جای دگر نهند
بگشا کمر در انجمن سیم ساعدان
تا دستها به خدمت تو بر کمر نهند
شیرین لبت مدزد ز جامی که نیست عیب
گر پیش طوطیان سخنگو شکر نهند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند
دارم همین مراد کزان خاک در نهند
هوش مصنوعی: من همان تکه آجری را دارم که در روز مرگم زیر سرم خواهد بود، و این همان آرزویی است که از خاک می‌خواهم.
پیکان تو چو سرخ شود ز آتشین دلم
خوش آنکه بهر داغ مرا بر جگر نهند
هوش مصنوعی: وقتی تیر تو به رنگ سرخ درآید، از آتش دل من خوشحال می‌شوم که برای دلمه، بر جگر خواهند گذاشت.
صد عقدگوهر از مژه ریزم چو آن دولب
قفل عقیق بر در درج گهر نهند
هوش مصنوعی: چشم‌هایم مانند دانه‌های گرانبها هستند که از زیبایی می‌بارند، همان‌طور که دو لب مانند قفل، در ورودی گنجینه‌ای از جواهرات را می‌پوشانند.
ناید یکی چو دور خطت گر مهندسان
بر گل هزار دایره از مشک تر نهند
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به زیبایی و هنرمندی شما درس بدهد، حتی اگر بهترین هنرمندان هم تلاش کنند، باز هم نمی‌توانند به اندازه لطافت و ظرافتی که شما دارید، چیزی بیافرینند.
دل شد خراب عشق همان به که عقل و دین
زین پس متاع خویش به جای دگر نهند
هوش مصنوعی: دل به عشق خراب شد و بهتر این است که عقل و دین از این پس ارزش‌های خود را در جای دیگری قرار دهند.
بگشا کمر در انجمن سیم ساعدان
تا دستها به خدمت تو بر کمر نهند
هوش مصنوعی: پوشش خود را در میان جمع باز کن تا دست‌ها برای خدمت به تو بر کمر تو بگذارند.
شیرین لبت مدزد ز جامی که نیست عیب
گر پیش طوطیان سخنگو شکر نهند
هوش مصنوعی: زبان شیرین تو را از نوشیدنی‌های کم‌عیب دور مکن، زیرا اگر طوطی‌های سخنگو هم به شکرگویی بپردازند، باز هم نمی‌توانند جای آن را بگیرند.