شمارهٔ ۱۶۲
مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد
به رویت مردم چشم مرا راه نظر بندد
مزن آتش به من ای مه ز داغ هجر خویش امشب
مبادا دود من راه دمیدن بر سرح بندد
کشد لطف نقابم گاه و گه حرمان دیدارت
چو زلفت بر گل سوری نقاب از مشک بربندد
رگ جانم ز ذوق آن میان شد با کمر همبر
چو باشد از میان محروم خود را بر کمر بندد
چو نگشاید دل عاشق بجز در صحبت جانان
همان به کو در صحبت به روی خلق دربندد
به تلخی میگشا گهگه دهان در ناسزای من
ز شیرینی مبادا آن دو لب بر یکدگر بندد
چو جامی وصف آن لبها نویسد رشحه کلکش
شود جلاب قند ناب و بر کاغذ شکر بندد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد
به رویت مردم چشم مرا راه نظر بندد
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق عشق و دلتنگی اشاره دارد. شاعر به طور غیرمستقیم بیان میکند که غم و درد دلش چنان است که هرگاه به چهره محبوب نگاه میکند، همه زخمهای دلش باز میشود. نگاه عاشقانه محبوب، به قدری عمیق و تاثیرگذار است که باعث میشود چشم عاشق قادر به دیدن چیز دیگری نباشد و تمام توجهش معطوف به محبوب شود.
مزن آتش به من ای مه ز داغ هجر خویش امشب
مبادا دود من راه دمیدن بر سرح بندد
هوش مصنوعی: ای معشوق، امشب به من آتش نزن، زیرا دلتنگی و اشتیاق به تو مرا بیتاب کرده است. نگذار که این دلتنگی و اندوه، مانع از دمیدن زندگی در من شود.
کشد لطف نقابم گاه و گه حرمان دیدارت
چو زلفت بر گل سوری نقاب از مشک بربندد
هوش مصنوعی: گاهی محبت تو باعث میشود که من با دل پر از محرومیت دیدار تو را تجربه کنم، مثل اینکه زلف زیبای تو گاهی بر گل سرخی پوشیده میشود و گاه از آن پوشش برمیدارد.
رگ جانم ز ذوق آن میان شد با کمر همبر
چو باشد از میان محروم خود را بر کمر بندد
هوش مصنوعی: رگ جان من تحت تأثیر لذت آن عشق به شدت به هم پیچیده و به گونهای شده که اگر کسی نتواند از او بهرهمند شود، چطور میتواند خود را به آن عشق ببندد؟
چو نگشاید دل عاشق بجز در صحبت جانان
همان به کو در صحبت به روی خلق دربندد
هوش مصنوعی: وقتی دل عاشق به روی محبوب باز نمیشود، بهتر است در جمع دیگران ظاهر نشود و خود را از آنها دور کند.
به تلخی میگشا گهگه دهان در ناسزای من
ز شیرینی مبادا آن دو لب بر یکدگر بندد
هوش مصنوعی: گاهگاهی که به تلخی به زبان میآورم، از دل به کسی بد میگویم. نکنه از شیرینی لبانم، آنها به هم نزدیک شوند و به آشتی بپردازند.
چو جامی وصف آن لبها نویسد رشحه کلکش
شود جلاب قند ناب و بر کاغذ شکر بندد
هوش مصنوعی: وقتی کسی زیبایی آن لبها را توصیف کند، قلمش به قدری شیرین و دلپذیر میشود که گویی قند خالص را بر کاغذ پاشیده است.