گنجور

شمارهٔ ۱۴۶

مدت رفتن آن مه به سفر دیر کشید
مهلت قاصد و تأخیر خبر دیر کشید
به غباری که به هر سو رود از موکب او
آرزومندی اصحاب نظر دیر کشید
ابر جود است و کرم لیک پی یک قطره
بخل ورزیش بدین تشنه جگر دیر کشید
این همه ناله مرغان به چمن زان سبب است
که نقاب از رخ گل باد سحر دیر کشید
کشتنی گشته ام از جرم بقا بی رخ او
وه که دست اجلم تیغ به سر دیر کشید
شب که آمد به سرخ خیل خیالش خجلم
که به پایش مژه ام در و گهر دیر کشید
نیست جز عشق بتان هیچ هنر جامی را
خصمی چرخ به ارباب هنر دیر کشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مدت رفتن آن مه به سفر دیر کشید
مهلت قاصد و تأخیر خبر دیر کشید
هوش مصنوعی: مدت زمانی که آن ماه زیبا به سفر رفت طولانی شد و همچنین نزدیک شدن پیغام‌رسان و به تأخیر افتادن خبر نیز زمان زیادی برد.
به غباری که به هر سو رود از موکب او
آرزومندی اصحاب نظر دیر کشید
هوش مصنوعی: غبار او که به هر طرف می‌وزد، گویای آرزوها و خواسته‌های سالکان حقیقت است؛ این نشان می‌دهد که نظر عمیق و انتظار طولانی آنها را به سمت سرمنزل مقصود کشانده است.
ابر جود است و کرم لیک پی یک قطره
بخل ورزیش بدین تشنه جگر دیر کشید
هوش مصنوعی: ابر رحمت و بخشش است، ولی تو به خاطر یک قطره، از بخشندگی خودداری می‌کنی و این باعث می‌شود که تشنگی و نیاز در دل دیگران بیشتر شود.
این همه ناله مرغان به چمن زان سبب است
که نقاب از رخ گل باد سحر دیر کشید
هوش مصنوعی: پرندگان در باغ به خاطر این موضوع ناله می‌کنند که صبح، پرده از چهره گل برداشت و زیبایی آن را به نمایش گذاشت.
کشتنی گشته ام از جرم بقا بی رخ او
وه که دست اجلم تیغ به سر دیر کشید
هوش مصنوعی: من به خاطر زنده ماندن، چنان بیمار شده‌ام که بدون دیدن او نمی‌توانم زندگی کنم. وای بر من که تقدیرم همچون شمشیری بر سرم، به تأخیر افتاده است.
شب که آمد به سرخ خیل خیالش خجلم
که به پایش مژه ام در و گهر دیر کشید
هوش مصنوعی: در شب که تاریکی فرامی‌رسد، از فکر و خیال او شرمنده‌ام، زیرا در تلاش برای نزدیک شدن به او، اشک‌هایم به سختی از چشمانم سرازیر می‌شود.
نیست جز عشق بتان هیچ هنر جامی را
خصمی چرخ به ارباب هنر دیر کشید
هوش مصنوعی: عشق به معشوقان تنها چیزی است که هنرمندان را از دیگران متمایز می‌کند و در این دنیا سرنوشت هنر را به دست زمان سپرده است.