شمارهٔ ۱۴۴
از تنت گر قبا گشاده شود
گره از کار ما گشاده شود
صبح دولت دمد چو از رویت
سر زلف دو تا گشاده شود
در غمخانه ام ز بی یاری
از صبا بسته یا گشاده شود
چون تو مژگان به هم زنی بر دل
تیرهای بلاگشاده شود
ز ابروی توست هر خدنگ بلا
کز کمان قضا گشاده شود
هر شب از دست تو به سوی فلک
دستهای دعا گشاده شود
جامیا بر در طلب بنشین
کآخر این در تو را گشاده شود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از تنت گر قبا گشاده شود
گره از کار ما گشاده شود
هوش مصنوعی: اگر لباس تو از تن بگشاید، مشکلات و سختیهای ما هم حل خواهد شد.
صبح دولت دمد چو از رویت
سر زلف دو تا گشاده شود
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح میرسد و نور خورشید میتابد، گویی که دو دسته از موهایت باز میشود.
در غمخانه ام ز بی یاری
از صبا بسته یا گشاده شود
هوش مصنوعی: در محفل غم و اندوه من، با نداشتن یاری از نسیم صبح، آیا درب این غمخانه بسته خواهد ماند یا باز خواهد شد؟
چون تو مژگان به هم زنی بر دل
تیرهای بلاگشاده شود
هوش مصنوعی: وقتی که تو مژگان خود را به هم میزنی، تیرهای بلا به سمت دل من رها میشود.
ز ابروی توست هر خدنگ بلا
کز کمان قضا گشاده شود
هوش مصنوعی: هر فتنه و مصیبتی که به سر میآید، ناشی از زیبایی و جذبه ابرویت است که از کمان تقدیر پرتاب میشود.
هر شب از دست تو به سوی فلک
دستهای دعا گشاده شود
هوش مصنوعی: هر شب به یاد تو دستهای دعا به سمت آسمان دراز میشود.
جامیا بر در طلب بنشین
کآخر این در تو را گشاده شود
هوش مصنوعی: به لب در بنشین و در انتظار بمان، چرا که در نهایت، این در روزی به روی تو باز خواهد شد.