شمارهٔ ۱۴۱
از سرو قدت کج نظران را چه گشاید
وز خاک درت بصران را چه گشاید
جز خون گره بسته به نوک مژه شبها
از لعل تو خونین جگران را چه گشاید
جز با دگران دیدنت از دور به حسرت
از وصل تو بی سیم و زران را چه گشاید
زر گشت مرا چهره و گر زر نگشایم
زین وجه چو تو سیمبران را چه گشاید
سیم است برت ور کمر زر نگشایی
از سیم تو زرین کمران را چه گشاید
آرد خبر از یوسف ما پیرهن گل
از نکهت گل بی خبران را چه گشاید
بر جامی بیدل زبتان جز در محنت
نگشاد ندانم دگران را چه گشاید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از سرو قدت کج نظران را چه گشاید
وز خاک درت بصران را چه گشاید
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که با قامت بلند و زیبای خود، نگاههای خیره دیگران را به خود جلب میکند. همچنین، از خاک درختی که بر روی آن ایستاده است، چیزی نصیب بینایان نمیشود. درواقع، این بیت به نوعی به بیفایده بودن تماشای زیباییهای ظاهری اشاره میکند و نشان میدهد که زیبایی واقعی در عمق وجود فرد نهفته است.
جز خون گره بسته به نوک مژه شبها
از لعل تو خونین جگران را چه گشاید
هوش مصنوعی: جز به اشک و غم شبانه که از دیدن زیبایی تو بر چشمانم نشسته، چه چیزی میتواند زخمهای دلِ داغدیده را التیام بخشد؟
جز با دگران دیدنت از دور به حسرت
از وصل تو بی سیم و زران را چه گشاید
هوش مصنوعی: تنها با دیدن تو از دور و حسرت خوردن بر جداییات، برای من هیچ چیزی باز نمیشود و هیچ نفعی ندارد.
زر گشت مرا چهره و گر زر نگشایم
زین وجه چو تو سیمبران را چه گشاید
هوش مصنوعی: زیبایی و ارزش من مانند طلاست، اما اگر نتوانم از این زیبایی بهرهبرداری کنم، پس برای دیگران نیز چه نفعی خواهد داشت؟
سیم است برت ور کمر زر نگشایی
از سیم تو زرین کمران را چه گشاید
هوش مصنوعی: اگر کمرم به نقره آراسته باشد، چرا باید از آنچه که داری دست بکشید؟ کمرهای زرین دیگران چه فایدهای دارند؟
آرد خبر از یوسف ما پیرهن گل
از نکهت گل بی خبران را چه گشاید
هوش مصنوعی: خبر از یوسف ما به مانند گل است که بویی دلانگیز دارد. اما برای کسانی که از زیباییها بیخبرند، چنین چیزهایی هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت.
بر جامی بیدل زبتان جز در محنت
نگشاد ندانم دگران را چه گشاید
هوش مصنوعی: تنها در سختیها جام دل بیدل را میتوانم باز کنم و نمیدانم دیگران در چه حالاتی آن را میگشایند.