شمارهٔ ۱۳۷
چو یار زلف معنبر نبندد و نگشاید
نقاب شب ز مه و خور نبندد و نگشاید
چه تاب سیمبرم را رو ای صبا و بگویش
که دمبدم کمر زر نبندد و نگشاید
خجل ز عطر فروشم به دو زلف وی آن به
که درج غالیه را سر نبندد و نگشاید
چو جوهری سخن و خامشیش هر دو ببیند
دهان حقه گوهر نبندد و نگشاید
ز چشم خویش نبینم خواص ابر بهاران
ز گریه تا مژه تر نبندد و نگشاید
اگر کبوتر کعبه کند طواف به کویش
به عزم کعبه دگر پر نبندد و نگشاید
قدم ز کلبه جامی کشیده اند حریفان
بغیر باد بر او در نبندد و نگشاید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو یار زلف معنبر نبندد و نگشاید
نقاب شب ز مه و خور نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: وقتی معشوق با زلفهایش پیچ و تاب نمیخورد و پردهٔ شب از نور ماه و خورشید کنار نمیرود، حال زندگی چه معنایی پیدا میکند؟
چه تاب سیمبرم را رو ای صبا و بگویش
که دمبدم کمر زر نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: ای نسیم، آمدهای تا خبر بدهی به او که هر آن، کمر زر (زیور) به خود نبسته و نمیگشاید.
خجل ز عطر فروشم به دو زلف وی آن به
که درج غالیه را سر نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: این گفته نشان میدهد که شخص گوینده از زیبایی و جذابیت فردی که به آن اشاره دارد، خجالت میکشد. او معتقد است که زیبایی و عطر آن فرد به قدری دلفریب است که بهتر است آن را در آراستگی و مرتب کردن خود نداشته باشد و حتی عطری که دارد را به گونهای به نمایش نگذارد که کمارزش به نظر برسد. به عبارت دیگر، او نمیخواهد با درخشش و جذابیت خود، زیبایی واقعی را تحتالشعاع قرار دهد.
چو جوهری سخن و خامشیش هر دو ببیند
دهان حقه گوهر نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: وقتی کسی مانند یک جوهر با ارزش، هم سخن و هم سکوتش را ببیند، زبانی که فریبکار باشد، نه به چرمیده میشود و نه باز میشود.
ز چشم خویش نبینم خواص ابر بهاران
ز گریه تا مژه تر نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: من نمیتوانم زیباییهای بهار را از دیدگان خود ببینم، تا زمانی که اشکهایم از چشمانم نریزد و مژههایم را مرطوب نکند و در نتیجه نتوانم آنها را باز کنم.
اگر کبوتر کعبه کند طواف به کویش
به عزم کعبه دگر پر نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: اگر کبوتر در اطراف خانه تو بچرخد و دور کعبه نرود، دیگر به سوی کعبه نخواهد رفت و پرواز نخواهد کرد.
قدم ز کلبه جامی کشیده اند حریفان
بغیر باد بر او در نبندد و نگشاید
هوش مصنوعی: دوستان از کلبه دوری کردهاند، و اگر بادی به حرکت درنیاید، در حقیقت آنها در کار خود پیشرفتی نخواهند داشت.