گنجور

شمارهٔ ۱۳۴

ز آب حیات مشک خطا را سرشته‌اند
گرد لب تو آیت رحمت نوشته‌اند
من که و کاخ عیش، که خشت وجود من
از خاک رنج و چشمه محنت سرشته‌اند
هرگز به آب و رنگ تو نشکفته غنچه‌ای
در باغ حسن زین همه گل‌ها که کشته‌اند
عمرم وفا به وعده وصلت نمی‌کند
این رشته را نگر که چه کوتاه رشته‌اند
تو اهل این جهان نیی آیا چه کرده‌ای
کاهل بهشت دامنت از کف بهشته‌اند
آن تازه میوه‌ای که ز رشک شکرلبان
درهم کشیده روی ترش همچو کشته‌اند
جامی نظر ببند که طبع پری‌رخان
خالی‌ست ز آدمیت اگر خود فرشته‌اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز آب حیات مشک خطا را سرشته‌اند
گرد لب تو آیت رحمت نوشته‌اند
هوش مصنوعی: از آب حیات، مشک خطا را درست کرده‌اند و دور لب تو نشانه‌ای از رحمت نوشته‌اند.
من که و کاخ عیش، که خشت وجود من
از خاک رنج و چشمه محنت سرشته‌اند
هوش مصنوعی: من که در این دنیای خوشی و لذت جایی ندارم، چرا که وجود من از درد و رنج ساخته شده و با مشکلات پر شده است.
هرگز به آب و رنگ تو نشکفته غنچه‌ای
در باغ حسن زین همه گل‌ها که کشته‌اند
هوش مصنوعی: هیچ غنچه‌ای در باغ زیبایی تو به شکوفایی نرسیده، با وجود اینکه این همه گل‌ها قربانی عشق تو شده‌اند.
عمرم وفا به وعده وصلت نمی‌کند
این رشته را نگر که چه کوتاه رشته‌اند
هوش مصنوعی: عمر من به وعده‌ای که از وصال تو داده شده، وفا نمی‌کند. به این رشته دقت کن که چقدر کوتاه است.
تو اهل این جهان نیی آیا چه کرده‌ای
کاهل بهشت دامنت از کف بهشته‌اند
هوش مصنوعی: تو که در این دنیا نیستی، چه کرده‌ای که بهشتی‌ها از نعمت بهشت دستانت را گرفته‌اند؟
آن تازه میوه‌ای که ز رشک شکرلبان
درهم کشیده روی ترش همچو کشته‌اند
هوش مصنوعی: میوه‌ای که به خاطر لب‌های شیرین و زیبا، رنگ و رویش تغییر کرده و به حالت ترش درآمده است، گویی به خاطر حسد و غبطه دچار چنین وضعیتی شده است.
جامی نظر ببند که طبع پری‌رخان
خالی‌ست ز آدمیت اگر خود فرشته‌اند
هوش مصنوعی: بهتر است که از دیدن زیبایی‌های پری‌رخان فاصله بگیری، زیرا طبع آن‌ها از انسانیت خالی است حتی اگر خود را فرشته بدانند.