شمارهٔ ۱۳
عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین
گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه
با ناله بدل کرد نوای طربم را
دارم به تو روی از همه زان دم که نهادند
در قبضه عشق تو زمام طلبم را
تب لرزه ام از آه خود از زلف کرم کن
تاری که ازان رشته ببندند تبم را
محجوبم ازان عارض خوب از سبب زلف
یارب بکش از پیش حجاب سببم را
گفت از لب میگون تو جامی سخنی چند
بفروخت به می دفتر فضل و ادبم را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات، لبهای شیرین من تحت تأثیر قرار گرفتند و از آن زیبایی و خوشنویسی، روزها و شبهایم تحت تأثیر قرار گرفتند.
آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین
گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
هوش مصنوعی: وقتی که به نخل خوشحال نزدیک شدم، او با لب شیرین خود به من گفت: بیآنکه خسته و ناامید شوی، مزه میوهام را بچش.
دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه
با ناله بدل کرد نوای طربم را
هوش مصنوعی: دل به خاطر جدایی آن ماه، به جای آهنگ شاد، ناله و غم را سر داد.
دارم به تو روی از همه زان دم که نهادند
در قبضه عشق تو زمام طلبم را
هوش مصنوعی: من در لحظهای به تو روی میآورم که در دست تو، کنترل خواستهام را قرار دادهاند.
تب لرزه ام از آه خود از زلف کرم کن
تاری که ازان رشته ببندند تبم را
هوش مصنوعی: من از درد دل خود به شدت میلرزم و این زنجیر و رنجی که از زلف زیبای تو به وجود آمده، باعث شده که تنم به تب بیفتد.
محجوبم ازان عارض خوب از سبب زلف
یارب بکش از پیش حجاب سببم را
هوش مصنوعی: من به خاطر زلفهای زیبا و دلربای تو، از چهرهات دور ماندهام. ای یار، حجاب و مانع این دوری را از میان بردار.
گفت از لب میگون تو جامی سخنی چند
بفروخت به می دفتر فضل و ادبم را
هوش مصنوعی: او گفت که از لبهای شیرین و خوشگفتار تو، چند کلامی را به نوشیدنی فروختهام و به این وسیله، دفتر دانش و فضیلت خود را به دیگران عرضه کردهام.