گنجور

شمارهٔ ۱۰

بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را
چون شب سیاه کردی روز سفید ما را
بویت به هر مشامی حیف است اگر توانم
سوی تو ره ببندم آمد شد صبا را
بعد از هجوم هجران بی دولت وصالت
باز آمدن چه امکان صبر گریز پا را
از لعل تو ز چشمم شد خون دل روانه
بس رازها که گردد از باده آشکارا
دارد رقیب با من دندان زنی به کویت
با هم نزاع دیرین باشد سگ و گدا را
باشد بنای دولت بر همت گدایان
اینست بر کتابه ایوان پادشا را
با صحبت که گیرم انس اینچنین که عشقت
بیگانه ساخت با من یاران آشنا را
فریاد ازان معلم کآموخت در دبستان
تاراج دین پیران طفلان دلربا را
جامی ز سفله طبعان کم شد صفای حالت
کردی سفال تیره جام جهان نما را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را
چون شب سیاه کردی روز سفید ما را
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و جعد موی مشکی‌ات، صورت ما را که روشن و شفاف بود، به شبی تاریک و غمناک تبدیل کردی.
بویت به هر مشامی حیف است اگر توانم
سوی تو ره ببندم آمد شد صبا را
هوش مصنوعی: عطر تو به قدری دلپذیر است که اگر بتوانم، هر راهی را به سوی تو ببندم، این کار نادرست و حیف است. در اینجا صحبت از نسیم صبحگاهی است که به سمت تو می‌آید.
بعد از هجوم هجران بی دولت وصالت
باز آمدن چه امکان صبر گریز پا را
هوش مصنوعی: پس از اینکه دوری و جدایی به اندازه‌ای سخت بود که امیدی به بازگشت و وصال نیست، دیگر چه جای صبر و تحمل برای کسی که نمی‌تواند از دوری فرار کند؟
از لعل تو ز چشمم شد خون دل روانه
بس رازها که گردد از باده آشکارا
هوش مصنوعی: از زیبایی تو اشک‌های قلبم جاری شد و این‌همه رازها که از شراب آشکار می‌شود.
دارد رقیب با من دندان زنی به کویت
با هم نزاع دیرین باشد سگ و گدا را
هوش مصنوعی: رقیب من در کویت به من حمله می‌کند و این حمله نشانه‌ای از دشمنی دیرینه‌ای است که بین ما وجود دارد؛ مانند دعوایی که همیشه بین سگ و گدا وجود دارد.
باشد بنای دولت بر همت گدایان
اینست بر کتابه ایوان پادشا را
هوش مصنوعی: پایه‌گذار و اساس پیشرفت و موفقیت، تلاش و اراده‌ی افرادی است که ممکن است از نظر مالی و اجتماعی در وضعیت برتری نباشند؛ این امر مانند نگاشته‌شدن بر دیوار کاخ‌های پادشاهان است.
با صحبت که گیرم انس اینچنین که عشقت
بیگانه ساخت با من یاران آشنا را
هوش مصنوعی: با کلامی که با تو دارم، آنچنان به تو نزدیک شده‌ام که عشق تو باعث شده است دوستان آشنا از من دور شوند.
فریاد ازان معلم کآموخت در دبستان
تاراج دین پیران طفلان دلربا را
هوش مصنوعی: ای کاش معلمی که در مدرسه تعلیم می‌دهد، احساس عمیق‌تری نسبت به آسیب‌هایی که به دین و دل‌های پاک کودکان می‌رسد، داشته باشد.
جامی ز سفله طبعان کم شد صفای حالت
کردی سفال تیره جام جهان نما را
هوش مصنوعی: از کم شدن صفای حالت در نتیجه نوشیدن جامی از انسان‌های پست، نشان می‌دهد که چقدر با تیره‌دل‌ها در ارتباط بوده‌ای و این باعث شده که زیبایی و جلا از وجودت رخت بربندد.