شمارهٔ ۹ - وایضا له
ای ماه نوت تراشه سم
بر سنبله داسه بسته از دم
بر سم تو آن نه نعل و میخ است
شد پی سپرت هلال وانجم
با پویه تو چو گوی کرده
چوگانی چرخ دست و پاگم
در پیکر تو ز بس فراست
شکل فرسی لباس مردم
تا ساخت قضا قضیم توجو
سینه ز حسد شکافت گندم
هرجا گه تک فتد نگاهت
گام تو کند برآن تقدم
پیچیده سهیل تو در افلاک
چون صوت ترانه گوی درخم
گر واهمه ضرب تازیانه
برتو کند از قفا توهم
سم ناشده تر جهی ز هر جوی
ور خود باشد به عرض قلزم
تو گام زنان به راه و دایم
می آید ازین بلند طارم
مشتق ز دوام راکبت را
چون کوس سحر دعای دم دم
یعنی شه غازی آن که دارد
بر ملک و ملک ره تحکم
هر صبح ز کوس شاه جامی
قانون دعا کند تعلم
مقبول طبیعتش نیفتد
الابه همین دعا ترنم
شمارهٔ ۸ - قصیدة اخری: وه این چه بارگیست که بهر تجملششمارهٔ ۱۰ - مرثیه خواجه عبیدالله قدس الله تعالی روحه: موج زن می بینم از هر دیده طوفان غمی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ماه نوت تراشه سم
بر سنبله داسه بسته از دم
هوش مصنوعی: ای ماه نُو، تو همچون تکهای سم بر سنبله ای که از داس بسته شدهای.
بر سم تو آن نه نعل و میخ است
شد پی سپرت هلال وانجم
هوش مصنوعی: در برای سوار تو، نه نعل و میخی وجود دارد که به سپرت کمک کند، بلکه نشانهای از قدرت و توانایی توست که همچون هلال و ستارهای درخشان بر افراشته شده است.
با پویه تو چو گوی کرده
چوگانی چرخ دست و پاگم
هوش مصنوعی: با حرکتی که تو داری، من هم مانند یک توپ در حال چرخش و نوسان هستم.
در پیکر تو ز بس فراست
شکل فرسی لباس مردم
هوش مصنوعی: در وجود تو به خاطر زیادی هوش و ذکاوت، شبیه به دیوانگان شدهای که لباسهای مردم را بر تن میکنند.
تا ساخت قضا قضیم توجو
سینه ز حسد شکافت گندم
هوش مصنوعی: تا وقتی که تقدیر مقدر شد، سینهٔ تو از حسد پر شد و مثل گندم شکافته شد.
هرجا گه تک فتد نگاهت
گام تو کند برآن تقدم
هوش مصنوعی: هر جا که نگاهت بیفتد، قدمت پیشتر از آنجا خواهد بود.
پیچیده سهیل تو در افلاک
چون صوت ترانه گوی درخم
هوش مصنوعی: ستاره سهیل در آسمان پیوسته و درخشان است، همانطور که صدای خوش یک آوازخوان در دل طبیعت جاودانه و دلنشین است.
گر واهمه ضرب تازیانه
برتو کند از قفا توهم
هوش مصنوعی: اگر ترس از ضربههای تازیانه به تو بیفتد، این ترس ممکن است تو را به خیال و تصوراتی از پشت دچار کند.
سم ناشده تر جهی ز هر جوی
ور خود باشد به عرض قلزم
هوش مصنوعی: هرچقدر که انسان در مسیر خود به سمت هدف حرکت کند، اگر این حرکت مبتنی بر خودش و خواستههای درونیاش باشد، به عمق موفقیت و هویت واقعیاش نزدیکتر میشود.
تو گام زنان به راه و دایم
می آید ازین بلند طارم
هوش مصنوعی: تو با قدمهای استوار و پیوسته در این مسیر حرکت میکنی و همیشه از این ارتفاع بالا میآیی.
مشتق ز دوام راکبت را
چون کوس سحر دعای دم دم
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته میپردازد که حتی در زندگیهایی که به نظر میرسد پایدار و ماندگار هستند، یک عنصر راز و جادو وجود دارد که توجه را جلب میکند. یعنی وجود یک نیروی خاص و زیبا، شبیه به سحر و جادو، در درون این دائمی بودن احساس میشود که باعث تداوم و جذابیت آن میگردد.
یعنی شه غازی آن که دارد
بر ملک و ملک ره تحکم
هوش مصنوعی: یعنی آن شاهی که قدرت و سلطه خود را بر کشور و قلمرو حکمرانی دارد.
هر صبح ز کوس شاه جامی
قانون دعا کند تعلم
هوش مصنوعی: هر صبح، با نواختن ساز شاه، روز جدیدی برای دعا و درخواست از خدا آغاز میشود.
مقبول طبیعتش نیفتد
الابه همین دعا ترنم
هوش مصنوعی: اگر طبیعت او این دعا را نپذیرد، پس هیچ چیز دیگری نمیتواند آن را قبول کند.