گنجور

شمارهٔ ۹۰

از زلف تو تاری نربودم رفتم
وز لعل تو رازی نشنودم رفتم
زنگ غمت از دل نزدودم رفتم
القصه چنان کامده بودم رفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از زلف تو تاری نربودم رفتم
وز لعل تو رازی نشنودم رفتم
هوش مصنوعی: من نتوانستم تار مویی از زلف تو بزنم و از راز لب‌های تو نیز چیزی نشنیدم و از این جهان وداع کردم.
زنگ غمت از دل نزدودم رفتم
القصه چنان کامده بودم رفتم
هوش مصنوعی: از دل من غم تو دور نشد، به هر حال، من تصمیم گرفتم که بروم. به همین سادگی، من چنین حسی داشتم و از آنجا رفتم.