گنجور

شمارهٔ ۶ - بهر شاه جهان جهان شاه است

بده ساقی آن جام گیتی نمای
که هستی ربای و مستی فزای
به مستی ز هستی رهاییم ده
به مستان عشق آشناییم ده
بزن مطرب آن نغمه دلنواز
که در پرده دل بود پرده ساز
به شکرانه کز پرده گفت و گوی
عروسان معنی نمودند روی
ز گلزار فردوس آمد گلی
به نزهتگه بینوا بلبلی
ز باران جود و سحاب کرم
زلال بقا یافت خاک دژم
ز دریای اسرار فیض جدید
به لب تشنگان سواحل رسید
سخن کوته از زاده طبع شاه
که دانش مآب است و عرفان پناه
همایون کتابی چو درجی ز در
رسید از گهرهای تحقیق پر
در او هم غزل درج هم مثنوی
هم اسرار صوری و هم معنوی
شده طالع از مطلع هر غزل
فروغی تباشیر صبح ازل
ز مقطع چه گویم که هر مقطعی
که فیض ابد را بود منبعی
به صورت پرستان کوی مجاز
ز شاه حقیقی نشان داده باز
چو در مثنوی داده داد سخن
نوی یافته رازهای کهن
در ادراک اسرار ام الکتاب
ز هر مصرعش عقل را فتح باب
زهی نامه دلکش و دلگشای
که شد جان عطار ازو عطرسای
بود مثنوی لیک آن مثنوی
که فایض شد از خاطر مولوی
ز بس گل که از راز در وی شگفت
همی شایدش گلشن راز گفت
بود پایه این سخن بس بلند
کی آنجا رسد وصف ما را کمند
سخن های شه کز دل پاک خاست
به پاکان که شاه سخنهای ماست
بر این نکته باشد دلیلی تمام
کلام الملوک ملوک الکلام
من از وصف گفتار شه قاصرم
به مدحش چه سان ره برد خاطرم
چو خفاش را نیست نور بصر
که بیند به روی زمین عکس خور
کجا آورد هرگزش دیده تاب
که بیند بر اوج فلک آفتاب
فرو بند جامی زبان مقال
که تنگ است اینجا سخن را مجال
چو رسمی ست دیرین که ختم سخن
بود بر دعا بر دعا ختم کن
الا تا قوابل ز فیاض جود
پذیرند همواره فیض وجود
دل پاک شه قابل راز باد
در فیض بر خاطرش باز باد
سپهرش به فرمان جهانش به کام
دعاگوی او انس و جان والسلام

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بده ساقی آن جام گیتی نمای
که هستی ربای و مستی فزای
هوش مصنوعی: به من آن جام را بده که دنیای واقعی را نشان می‌دهد، جامی که قدرت جذابیت و شادی را دارد.
به مستی ز هستی رهاییم ده
به مستان عشق آشناییم ده
هوش مصنوعی: در حال حاضر ما از دنیای مادی و وابستگی‌های آن آزادیم، پس ما را در مستی عشق و محبت راهنمایی کن و با زیبایی‌های این عشق آشنا کن.
بزن مطرب آن نغمه دلنواز
که در پرده دل بود پرده ساز
هوش مصنوعی: بزن ساز و نغمه‌ای خوش و دلنشین که در درون دل پنهان است و باید به گوش برسد.
به شکرانه کز پرده گفت و گوی
عروسان معنی نمودند روی
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه از پرده بیرون آمدند و گفت‌وگوی عروسان را معنا کردند، باید شکرگزاری کرد و از زیبایی آن لذت برد.
ز گلزار فردوس آمد گلی
به نزهتگه بینوا بلبلی
هوش مصنوعی: از باغ بهشت گلی به جایی که بلبل بیچاره است، آمده است.
ز باران جود و سحاب کرم
زلال بقا یافت خاک دژم
هوش مصنوعی: از بارش باران مهر و بخشش، زمین تشنه و ناامید زندگی تازه‌ای یافت.
ز دریای اسرار فیض جدید
به لب تشنگان سواحل رسید
هوش مصنوعی: از دریاچه‌ی اسرار، بهره‌ای نو به دست تشنگان در کنار ساحل رسید.
سخن کوته از زاده طبع شاه
که دانش مآب است و عرفان پناه
هوش مصنوعی: سخن کوتاه و ساده‌ای است که از طبیعت بلند مرتبه و دانشمندانه‌ی شاه به‌دست آمده و نشان‌دهنده‌ی عمق معرفت و پناهگاهی است برای درک عرفان.
همایون کتابی چو درجی ز در
رسید از گهرهای تحقیق پر
هوش مصنوعی: کتاب پراهمیتی مانند درزی که از در وارد شده، از گوهرهای تحقیق و دانش پر است.
در او هم غزل درج هم مثنوی
هم اسرار صوری و هم معنوی
هوش مصنوعی: در او هم شعرهای غزل و هم مثنوی وجود دارد و هم رازهای ظاهری و هم باطنی.
شده طالع از مطلع هر غزل
فروغی تباشیر صبح ازل
هوش مصنوعی: هر غزل از آغاز خود، به مانند سپیده‌دمی درخشان و دل‌نشین است که نشان از روشنایی و امید دارد.
ز مقطع چه گویم که هر مقطعی
که فیض ابد را بود منبعی
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم درباره‌ی مقطع چه بگویم، زیرا هر مقطع که منبعی برای فیض جاودانه باشد.
به صورت پرستان کوی مجاز
ز شاه حقیقی نشان داده باز
هوش مصنوعی: در خیابان‌های دنیا و در میان افرادی که ظاهراً در جستجوی زیبایی‌های فریبنده هستند، گاهی نشانه‌هایی از حقیقت نمایان می‌شود.
چو در مثنوی داده داد سخن
نوی یافته رازهای کهن
هوش مصنوعی: وقتی در مثنوی بیان می‌شود، سخن نو و بیانی تازه به گوش می‌رسد و اسرار قدیمی و رازهای پنهان کشف می‌شوند.
در ادراک اسرار ام الکتاب
ز هر مصرعش عقل را فتح باب
هوش مصنوعی: در فهمیدن رازهای کتاب بزرگ، هر مصرعش به عقل فرصتی می‌دهد تا به درک عمیق‌تری دست یابد.
زهی نامه دلکش و دلگشای
که شد جان عطار ازو عطرسای
هوش مصنوعی: چه نیکوست این نوشته زیبا و دلنشین که به سبب آن، جان عطار معطر و خوشبو شد.
بود مثنوی لیک آن مثنوی
که فایض شد از خاطر مولوی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هرچند مثنوی وجود دارد، اما مثنوی حقیقی و سرشار از معنا و عمق آن، چیزی است که از اندیشه و ذهن مولوی الهام گرفته شده است.
ز بس گل که از راز در وی شگفت
همی شایدش گلشن راز گفت
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد زیادی گلی که در اسرار وجودش نهفته است، او قادر است که با زیبایی و شگفتی خود، رازی را برملا کند.
بود پایه این سخن بس بلند
کی آنجا رسد وصف ما را کمند
هوش مصنوعی: سخن ما ریشه‌ای عمیق و بلند دارد، اما وصف و شناخت ما به آن کجا می‌رسد که به کمند و محدودیت گرفتار شود.
سخن های شه کز دل پاک خاست
به پاکان که شاه سخنهای ماست
هوش مصنوعی: سخنان پادشاهی که از دل خالص و پاکش نشأت گرفته، به کسانی که دارای دل‌های پاک هستند، می‌گوید که او بهترین سخنوران است.
بر این نکته باشد دلیلی تمام
کلام الملوک ملوک الکلام
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که در این موضوع، دلیلی قوی وجود دارد که نشان می‌دهد سخنان حکمرانان، خود نوعی از کلام و بیان‌های عمیق است.
من از وصف گفتار شه قاصرم
به مدحش چه سان ره برد خاطرم
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به خوبی از سخنان پادشاه تعریف کنم، چرا که ذهنم نمی‌داند چگونه به ستایش او بپردازد.
چو خفاش را نیست نور بصر
که بیند به روی زمین عکس خور
هوش مصنوعی: چون خفاش به دلیل نداشتن بینایی نمی‌تواند نور را ببیند، نمی‌تواند تصویر خورشید را روی زمین تشخیص دهد.
کجا آورد هرگزش دیده تاب
که بیند بر اوج فلک آفتاب
هوش مصنوعی: کجا می‌تواند چشمی تاب و توان دیدن آفتاب در اوج آسمان را داشته باشد؟
فرو بند جامی زبان مقال
که تنگ است اینجا سخن را مجال
هوش مصنوعی: جامی را در اینجا بسته نگه‌دار، زیرا اینجا فرصتی برای گفت‌وگو وجود ندارد و موضوعات محدود است.
چو رسمی ست دیرین که ختم سخن
بود بر دعا بر دعا ختم کن
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه این یک سنت قدیمی است که پایان هر سخن را با دعا همراه می‌سازند، بهتر است این صحبت را نیز با دعا به پایان برسانی.
الا تا قوابل ز فیاض جود
پذیرند همواره فیض وجود
هوش مصنوعی: شایسته است که همواره از دریای بخشش بهره‌مند شویم و نعمت وجود را دریافت کنیم.
دل پاک شه قابل راز باد
در فیض بر خاطرش باز باد
هوش مصنوعی: دل پاک شاه، شایسته دریافت رازهاست، پس برکت و فیض بر دل او باریدن گیرد.
سپهرش به فرمان جهانش به کام
دعاگوی او انس و جان والسلام
هوش مصنوعی: آسمانش تحت فرمان و خواستن اوست، دعاگوی او آرامش و جان را به دست می‌آورد.