شمارهٔ ۸۹
چون نصیب ما نشد وصل حبیب
ما و درد بی نصیبی یا نصیب
درد دوری زان در از من پرس و بس
محنت غربت نداند جز غریب
گرچه از نزدیک خوب است آن دو رخ
دور بهتر باشد از چشم رقیب
کی توان سودای عاشق را علاج
ترک این ماخولیا کن ای طبیب
شحنه را گر درد دین بودی زدی
گردن واعظ به شمشیر خطیب
روی خود بنمایمت گفتی ز دور
کاش بودی این سعادت عن قریب
ناله جامی ز شوقت دور نیست
زانکه تو برگ گلی او عندلیب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون نصیب ما نشد وصل حبیب
ما و درد بی نصیبی یا نصیب
هوش مصنوعی: وقتی که ما نتوانستیم به معشوق خود برسیم، دردی که ناشی از بینصیب بودن است وجود دارد یا اینکه میتوانیم به نصیب و قسمت خود فکر کنیم.
درد دوری زان در از من پرس و بس
محنت غربت نداند جز غریب
هوش مصنوعی: درد دل جدایی را از من بپرس، زیرا تنها شخص دور از وطن میداند چقدر تحمل سختیهای غربت دشوار است.
گرچه از نزدیک خوب است آن دو رخ
دور بهتر باشد از چشم رقیب
هوش مصنوعی: اگرچه داشتن زیبایی نزدیک خوب است، اما بهتر است چهرهی محبوب از دید رقیب پنهان بماند.
کی توان سودای عاشق را علاج
ترک این ماخولیا کن ای طبیب
هوش مصنوعی: که کیست که بتواند شوق و آرزوی عاشق را درمان کند؟ ای پزشک، این ناراحتی را برطرف کن.
شحنه را گر درد دین بودی زدی
گردن واعظ به شمشیر خطیب
هوش مصنوعی: اگر شحنه (پاسبان) به حقیقت دین اهمیت میداد، بیتعارف گردن واعظ را به دلیل گفتارهای نادرستش میزد.
روی خود بنمایمت گفتی ز دور
کاش بودی این سعادت عن قریب
هوش مصنوعی: او به من گفت که خودت را نشان بده، ای کاش از دور این خوشبختی را داشتی که بهزودی به تو خواهد رسید.
ناله جامی ز شوقت دور نیست
زانکه تو برگ گلی او عندلیب
هوش مصنوعی: نالههای جام به خاطر دوری از تو دور نیستند، زیرا تو همانند گلی هستی که بلبل به سویش پرواز میکند.