گنجور

شمارهٔ ۸۴

آفتاب حسن طالع شد چو افکندی نقاب
حسن طالع بین که دیدم آن رخ چون آفتاب
در خیال خط مشکین تو با عارض به هم
دمبدم چشم تر ما می زند نقشی بر آب
خاک آن در زیر سر شبها غنودن دولتی ست
عمر بگذشت و ندیدم هرگز این دولت به خواب
می کند هر دم دل بیهوشم آن لب ها هوس
مست رفت از دست و دارد همچنان ذوق شراب
داغ دل را آه های آتشین باشد نشان
دود روزن می دهد آگاهی از سوز کباب
من که در میخانه با دردی کشان هم خانه ام
خانه ام خواهد شد آخر در سر می چون حباب
گفته جامی نگیرد چون زر خالص رواج
جز به اکسیر قبول طبع شاه کامیاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتاب حسن طالع شد چو افکندی نقاب
حسن طالع بین که دیدم آن رخ چون آفتاب
هوش مصنوعی: زمانی که پرده از چهره زیبای تو کنار رفت، همچون آفتاب درخشان، نور و روشنی آن را دیدم.
در خیال خط مشکین تو با عارض به هم
دمبدم چشم تر ما می زند نقشی بر آب
هوش مصنوعی: در تصور من، خط زیبای تو در کنار چهره‌ات همواره در حال است و هر لحظه اشک‌های من نقشی روی آب می‌زنند.
خاک آن در زیر سر شبها غنودن دولتی ست
عمر بگذشت و ندیدم هرگز این دولت به خواب
هوش مصنوعی: در دل شب‌ها خوابیدن بر روی خاک، نشانه‌ای از یک نعمت و خوشبختی است. اما عمر من گذشت و هرگز این خوشبختی را در خواب ندیدم.
می کند هر دم دل بیهوشم آن لب ها هوس
مست رفت از دست و دارد همچنان ذوق شراب
هوش مصنوعی: هر لحظه دل بی‌هوشم به آن لب‌ها و زیبایی‌ها می‌زند و هوای مستی از دست رفته‌ام را حس می‌کند و همچنان شوق و رغبت به شراب در وجودم باقی است.
داغ دل را آه های آتشین باشد نشان
دود روزن می دهد آگاهی از سوز کباب
هوش مصنوعی: دل غمگین علامت‌های خود را به صورت آه‌هایی آتشین نشان می‌دهد، مانند دودی که از روزنه‌ای بیرون می‌آید و خبر از شعله‌های پنهان کباب می‌دهد.
من که در میخانه با دردی کشان هم خانه ام
خانه ام خواهد شد آخر در سر می چون حباب
هوش مصنوعی: من در میخانه، هم‌نوا با افرادی که درد دارند زندگی می‌کنم. در نهایت، سرنوشت من مانند حبابی است که درون شراب وجود دارد و می‌دانم که به همین وضعیت ختم خواهد شد.
گفته جامی نگیرد چون زر خالص رواج
جز به اکسیر قبول طبع شاه کامیاب
هوش مصنوعی: هیچ زهره‌ای نمی‌تواند مانند طلا خالص به راحتی در دسترس باشد، مگر آنکه با جادوی خاصی، طبع شاه را راضی کند.