گنجور

شمارهٔ ۶۹

کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود
گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا
خودفروشی را رواجی نیست در بازار ما
می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب
از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما
گرچه شد سرحلقه اهل معرفت را شیخ شهر
سر نمی آرد برون از حلقه زنار ما
گوش کن ، گو  طرّهء دستارِ خُود زاهد ، که شد،
دُرد پالایِ حریفان ، گوشهء دستارِ ما
گفتم از بوی تو شد باد صبا عطار گفت
جامی از انفاس خوش اکنون تویی عطار ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1402/11/26 20:01
سیدمحمد جهانشاهی

گوش کن ، گو طرّهء دستارِ خُود زاهد ، که شد،

دُرد پالایِ حریفان ، گوشهء دستارِ ما