گنجور

شمارهٔ ۶۷

ساقی به جدل حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
در راه طلب بادیه کعبه چه باشد
صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
این هرزه درایان همه در راه درآیند
گر بانگ درایی رسد از قافله ما
پشمینه سیاه از سبب زلف تو کردیم
در خرقه به زلف تو رسد سلسله ما
زد از دل ما شعله بر اوج فلک آتش
شد نور ده بزم ملک مشعله ما
ما را گله از خوی تو این ست که هر چند
کردیم گله گوش نکردی گله ما
جامی مطلب دولت وصلش که برون است
تحصیل چنین منزلت از حوصله ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی به جدل حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این بحث و جدل‌ها کار ما حل نمی‌شود. فقط شراب بده که مشغله و دل مشغولی ما فراتر از حد و اندازه‌اش است.
در راه طلب بادیه کعبه چه باشد
صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
هوش مصنوعی: در مسیر طلب و جستجوی حقیقت، هر چند که صدها راه برای رسیدن به کعبه وجود دارد، اما یک قدم اصلی ما در این مسیر اهمیت بیشتری دارد.
این هرزه درایان همه در راه درآیند
گر بانگ درایی رسد از قافله ما
هوش مصنوعی: اگر صدای بانگ دراویی از کاروان ما بلند شود، همه‌ی این بی‌خودان و سرگردان به راه خواهند آمد.
پشمینه سیاه از سبب زلف تو کردیم
در خرقه به زلف تو رسد سلسله ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر زلف تو، پشمینه سیاهی را در لباس خود به کار گرفته‌ایم که نشان‌دهنده ارتباط ما با تو باشد.
زد از دل ما شعله بر اوج فلک آتش
شد نور ده بزم ملک مشعله ما
هوش مصنوعی: از دل ما آتش شعله‌ور شد و به آسمان رسید. نور این آتش، جشن ملک را روشن کرد و ما منبع روشنایی شدیم.
ما را گله از خوی تو این ست که هر چند
کردیم گله گوش نکردی گله ما
هوش مصنوعی: ما از رفتار تو ناراحتیم، زیرا هر بار که شکایت کردیم، توجهی به ما نکردی.
جامی مطلب دولت وصلش که برون است
تحصیل چنین منزلت از حوصله ما
هوش مصنوعی: گفتن اینکه رسیدن به خوشبختی و وصال او از توان ما خارج است و ما به چنین مقام و منزلتی نمی‌توانیم دست یابیم.