شمارهٔ ۶۰
ای با تو ز گل فراغ ما را
گل بی تو به سینه داغ ما را
در باغ گل از تو می برد بوی
بوی تو برد به باغ ما را
دارد شب هجر شعله آه
در عشق تو بر چراغ ما را
گنجی و ز مفلسی خیالت
جا ساخته در دماغ ما را
دل رفت و نشان ز هر که پرسم
سوی تو دهد سراغ ما را
ماییم و صفیر عندلیبان
خوش نیست نفیر زاغ ما را
مشغولی عشق داد جامی
از شغل جهان فراغ ما را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای با تو ز گل فراغ ما را
گل بی تو به سینه داغ ما را
هوش مصنوعی: ای نگار من، دوری تو باعث شده است که خاطرههای شیرین عاشقانهام خنک شود و قلبم در آتش غم بیتو بسوزد.
در باغ گل از تو می برد بوی
بوی تو برد به باغ ما را
هوش مصنوعی: در باغ گل، عطر تو همچون نسیمی خوش به بهار ما میرسد و زیباییاش آرامش و محبت را برای ما به ارمغان میآورد.
دارد شب هجر شعله آه
در عشق تو بر چراغ ما را
هوش مصنوعی: در شب جدایی، درد و آه عشق تو مانند شعلهای در دل ما روشن است.
گنجی و ز مفلسی خیالت
جا ساخته در دماغ ما را
هوش مصنوعی: خود را به عنوان یک گنج و دارایی ارزشمند در خیال ما جای دادهای، حتی در زمان سختی و فقر.
دل رفت و نشان ز هر که پرسم
سوی تو دهد سراغ ما را
هوش مصنوعی: دل من رفته و اگر از هر کسی بپرسم، او فقط به تو اشاره میکند و خبری از ما نمیدهد.
ماییم و صفیر عندلیبان
خوش نیست نفیر زاغ ما را
هوش مصنوعی: ما هستیم و صدای خوش پرندگان خوشصدا، در حالی که صدای زاغ سیاه ما خوشایند نیست.
مشغولی عشق داد جامی
از شغل جهان فراغ ما را
هوش مصنوعی: عشق ما را به قدری مشغول کرده که از کار و دنیای اینجا فاصله گرفتهایم و در آرامش و بیخیالی به سر میبریم.