گنجور

شمارهٔ ۵۳

بس که می آیم به کویت شرم می آید مرا
چون کنم جای دگر خاطر نیاساید مرا
از سر کویت من بی صبر و دل هر جا روم
گرچه باغ خلد باشد دل فرو ناید مرا
هر طرف صد خوبرو در جلوه نازند لیک
از همه نظاره روی تو می باید مرا
وه چه گفتم من که بینم گاه گاهی روی تو
دیگری را خوبرو گفتن نمی شاید مرا
بی خودی من ز عشقت گرچه از حد درگذشت
هر که بیند روی تو معذور فرماید مرا
گر تو را باشد گهی پروای غم فرسودگان
نیست غم گر جان و دل از غم بفرساید مرا
گفته ای جامی کم است از خاک پای ما بسی
زین تفاخر شاید ار سر بر فلک ساید مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که می آیم به کویت شرم می آید مرا
چون کنم جای دگر خاطر نیاساید مرا
هوش مصنوعی: هر بار که به محله تو می‌آیم، احساس شرم می‌کنم. نمی‌دانم باید به کجا بروم چون هیچ جا آرامش نمی‌دهد.
از سر کویت من بی صبر و دل هر جا روم
گرچه باغ خلد باشد دل فرو ناید مرا
هوش مصنوعی: هر جا که بروم، حتی اگر به باغ بهشتی هم برسم، باز هم دل شاد نخواهم بود، چون دوری از کوی تو را تحمل نمی‌کنم و بی‌صبرانه در انتظار تو هستم.
هر طرف صد خوبرو در جلوه نازند لیک
از همه نظاره روی تو می باید مرا
هوش مصنوعی: در هر سو زیبایانی در حال تماشا و جلب توجه هستند، اما از میان همه آن‌ها فقط تماشای چهره تو برای من اهمیت دارد.
وه چه گفتم من که بینم گاه گاهی روی تو
دیگری را خوبرو گفتن نمی شاید مرا
هوش مصنوعی: گاهی که من به چهره‌ی تو نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم که نمی‌توانم به کسی دیگر لقب زیبا بدهم.
بی خودی من ز عشقت گرچه از حد درگذشت
هر که بیند روی تو معذور فرماید مرا
هوش مصنوعی: اگرچه عشق تو مرا از خود بی‌خود کرده و از حد و مرزها فراتر رفته‌ام، اما هر کسی که چهره تو را ببیند، باید مرا ببخشد و عذرَم را بپذیرد.
گر تو را باشد گهی پروای غم فرسودگان
نیست غم گر جان و دل از غم بفرساید مرا
هوش مصنوعی: اگر گاهی به فکر غم‌هایی که دل‌شکستگان دارند بیفتی، نباید نگران آن باشی، زیرا برای من، حتی اگر جان و قلبم تحت تأثیر غم‌ها قرار گیرد، این موضوع اهمیتی ندارد.
گفته ای جامی کم است از خاک پای ما بسی
زین تفاخر شاید ار سر بر فلک ساید مرا
هوش مصنوعی: تو گفتی که یک لیوان از خاک پای ما کم است و به خاطر این احساس برتری، شاید اگر سرم را به آسمان بلند کنم، تو را نادیده بگیرم.