گنجور

شمارهٔ ۵۱

زان همی ریزم سرشک لاله رنگ خویش را
تا ز خون دیگران شویی خدنگ خویش را
می چنین گلبوی و گلرنگ است یا گل پیش تو
شست در آب از خجالت بوی و رنگ خویش را
می گدازم همچو زر در بوته بس کز آه گرم
می فروزم کلبه تاریک و تنگ خویش را
سیم را در سنگ باشد جا تو چون جا کرده ای
در بر سیمین دل سخت چو سنگ خویش را
ساختی قدم چو چنگ آن طره از دستم مکش
بهر تاری بینوا مپسند چنگ خویش را
زود رفت و دیر آمد صبر ای دل یاد کن
آن حریف دیر صلح زود جنگ خویش را
عشق رسوایی ست جامی یا به خوبان دل مده
یا به کلی یک طرف نه نام و ننگ خویش را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان همی ریزم سرشک لاله رنگ خویش را
تا ز خون دیگران شویی خدنگ خویش را
هوش مصنوعی: من اشک‌های سرخ خود را می‌ریزم تا اینکه تیر زخم‌های دیگران را از خودم پاک کنم.
می چنین گلبوی و گلرنگ است یا گل پیش تو
شست در آب از خجالت بوی و رنگ خویش را
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف گل و زیبایی‌های آن می‌پردازد. شاعر به گل‌های زیبا اشاره می‌کند که در حضور معشوق خود، به خاطر شرمساری، به رنگ و بوی خود توجه نمی‌کنند. مانند گل‌های معطر و خوش‌رنگی که در آب غوطه‌ورند و از خجالت نمی‌توانند خود را به‌خوبی نمایش دهند. این تصویرسازی نشان‌دهنده حس زیبایی و نازکی در روابط عاشقانه است.
می گدازم همچو زر در بوته بس کز آه گرم
می فروزم کلبه تاریک و تنگ خویش را
هوش مصنوعی: من مثل طلا در کوره می‌گدازم، زیرا از گرمای اندوه خود، خانه تاریک و تنگم را روشن می‌کنم.
سیم را در سنگ باشد جا تو چون جا کرده ای
در بر سیمین دل سخت چو سنگ خویش را
هوش مصنوعی: به سادگی می‌توان گفت که اگر سیمی در دل سنگ جا دارد، تو هم توانسته‌ای در دل کسی که سنگین و سخت است، جا بگیری. این نشان می‌دهد که تو توانسته‌ای در دل فردی که به ظاهر بسیار وابسته و مقاوم است، نفوذ کنی و او را تحت تاثیر قرار بدهی.
ساختی قدم چو چنگ آن طره از دستم مکش
بهر تاری بینوا مپسند چنگ خویش را
هوش مصنوعی: وقتی قدم‌هایت را با ناز و زیبایی برمی‌داری، چنگ را از دستم نستان. زیرا برای تار بیچاره‌ام، نباید چنگ زیبایت را خواستار باشی.
زود رفت و دیر آمد صبر ای دل یاد کن
آن حریف دیر صلح زود جنگ خویش را
هوش مصنوعی: زود رفت و دیر برگشت، صبر کن ای دل، به یاد بیاور آن رفیق که همیشه کمبود صلح و آغاز جنگش دیرتر از موعد بود.
عشق رسوایی ست جامی یا به خوبان دل مده
یا به کلی یک طرف نه نام و ننگ خویش را
هوش مصنوعی: عشق باعث رسوایی می‌شود؛ یا اینکه دل خود را به محبوبان نسپار، یا به طور کلی از این موضوع صرف‌نظر کن و به فکر شهرت و آبرویت نباش.