شمارهٔ ۴۹
منم ز جان شده بنده مه یگانه خود را
که ساخت جلوه گه ناز بنده خانه خود را
قدم به خانه ام آن سرو تا نهاده به هر دم
هزار بوسه زنم خاک آستانه خود را
نداد دست جز اینم که ریختم ز دو دیده
به پای او گهر اشک دانه دانه خود را
کبوتر حرم او به شاخ سدره و طوبی
نمی دهد خس و خاشاک آشیانه خود را
گرفت قصه دردم درازی از غم هجران
کجاست یار که کوته کنم فسانه خود را
بهانه سازم و سویش روم ولی چو بپرسد
چه کار آمده ای گم کنم بهانه خود را
چو پیش یار نگفتند شرح عشق تو جامی
رسان به عرض وی این شعر عاشقانه خود را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم ز جان شده بنده مه یگانه خود را
که ساخت جلوه گه ناز بنده خانه خود را
هوش مصنوعی: من عاشق و بندهی یگانهام که جانم فدای او شده است. او برای خود فضایی زیبا و دلنشین ساخته که من در آن سکونت میکنم.
قدم به خانه ام آن سرو تا نهاده به هر دم
هزار بوسه زنم خاک آستانه خود را
هوش مصنوعی: وقتی که آن جوان قد بلند به خانهام قدم میگذارد، هر لحظه هزار بوسه بر خاک درگاه او میزنم.
نداد دست جز اینم که ریختم ز دو دیده
به پای او گهر اشک دانه دانه خود را
هوش مصنوعی: تنها کاری که از دستم برآمد، این بود که اشکهایم را دونهدونه از چشمانم به پای او بریزم.
کبوتر حرم او به شاخ سدره و طوبی
نمی دهد خس و خاشاک آشیانه خود را
هوش مصنوعی: کبوتر حرم او در درختان پر برکت سدره و طوبی، لانهاش را از چیزهای بیارزش و ناچیز نمیسازد.
گرفت قصه دردم درازی از غم هجران
کجاست یار که کوته کنم فسانه خود را
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از درد و رنج ناشی از جدایی و فراق یار صحبت میکند و میگوید که چقدر این درد طولانی و عمیق است. او به دنبال یار خود میگردد و میخواهد داستان غمانگیز خود را کوتاه کند، اما به خاطر فقدان یار، این کار سخت است.
بهانه سازم و سویش روم ولی چو بپرسد
چه کار آمده ای گم کنم بهانه خود را
هوش مصنوعی: من بهانهای درست میکنم تا به سوی او بروم، اما وقتی از من بپرسد چرا آمدهام، به راهم نمیآید و نمیدانم چه بگویم.
چو پیش یار نگفتند شرح عشق تو جامی
رسان به عرض وی این شعر عاشقانه خود را
هوش مصنوعی: وقتی که در حضور محبوب شرح عشق تو را بیان نکردند، پس یک جام شراب بیاور و این شعر عاشقانه خود را به او تقدیم کن.