شمارهٔ ۴۰۵
صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذرد
صبح و شام کسی از عشق چنین کم گذرد
نازنین طبع تو را از گله چون رنجانم
هر چه کردی بگذشت آنچه کنی هم گذرد
کیست آگاه ز حال دل در هم شدگان
جز نسیمی که بر آن طره در هم گذرد
لذت زخم خدنگ تو نداند هرگز
هر که در سینه اش اندیشه مرهم گذرد
جویها بین به رخ افتاده من گریان را
بس که از دیده به رو سیل دمادم گذرد
مکن افسانه ما گوش که این مایه غم
حیف باشد که بر آن خاطر خرم گذرد
گر بود جای گذر گرد درت جامی را
جامی آن دارد اگر از همه عالم گذرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذرد
صبح و شام کسی از عشق چنین کم گذرد
هوش مصنوعی: صبح ما به خاطر تو پر از غم و شبهایمان به حالتی غمانگیز میگذرد. هیچکس مانند ما از عشق چنین دلتنگ و کمطاقت نمیگذرد.
نازنین طبع تو را از گله چون رنجانم
هر چه کردی بگذشت آنچه کنی هم گذرد
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر از من ناراحت شوی، هیچچیز نمیماند و هر آنچه که انجام دهی، بالاخره تمام خواهد شد.
کیست آگاه ز حال دل در هم شدگان
جز نسیمی که بر آن طره در هم گذرد
هوش مصنوعی: هیچکس از حال دل کسانی که در هم و برهماند، آگاه نیست؛ جز نسیمی که از روی آن موهای در همریخته عبور میکند.
لذت زخم خدنگ تو نداند هرگز
هر که در سینه اش اندیشه مرهم گذرد
هوش مصنوعی: هیچ کس از لذتی که زخم تیر تو به جا میآورد، آگاه نخواهد بود اگر در دلش فکر درمانی برایش باشد.
جویها بین به رخ افتاده من گریان را
بس که از دیده به رو سیل دمادم گذرد
هوش مصنوعی: بسیاری از جویها از چهرهی من در حال جاری شدن است که دائم از چشمانم میریزد و مرا به شدت غمگین کرده است.
مکن افسانه ما گوش که این مایه غم
حیف باشد که بر آن خاطر خرم گذرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شنیدن داستان ما را ترک کن، زیرا این موضوع باعث ناراحتی و اندوه میشود و حیف است که خوشی و خاطرات خوب بر اثر آن تحت تأثیر قرار گیرد.
گر بود جای گذر گرد درت جامی را
جامی آن دارد اگر از همه عالم گذرد
هوش مصنوعی: اگر در جایی از دنیا، جامی وجود داشته باشد که نزد تو قرار داشته باشد، آن جام در برابر همه چیز و همه عالم ارزشمند است و میتواند از همه چیز عبور کند.

جامی