شمارهٔ ۳۹۸
تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیزد
چه فتنه کز پی تاراج عقل و دین خیزد
اگر در آب فتد عکس قد و عارض تو
به هر زمین که رسد سرو و یاسمین خیزد
ز باغ وصل چه سان برخورم که گر صد بار
نهال مهر نشانم درخت کین خیزد
مریض عشق به کوی تو تا غبار نشد
ز ضعف تن نتوانست کز زمین خیزد
اگر چه غرقه به خون رفت عاشق تو به خاک
چو لاله داغ جفای تو بر جبین خیزد
ز شوق لعل لبت خاست در دل گرمم
تبی که در تن محرور از انگبین خیزد
به بزم گل چو سرایند نظم جامی را
ز بلبلان همه گلبانگ آفرین خیزد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیزد
چه فتنه کز پی تاراج عقل و دین خیزد
هوش مصنوعی: وقتی که تو با لطافت و زیبایی مانند مشک و برگ یاسمن ظاهر میشوی، چه شور و شوقی به وجود میآید که عقل و دین را تحت تاثیر خود قرار میدهد و ممکن است به خطر اندازد.
اگر در آب فتد عکس قد و عارض تو
به هر زمین که رسد سرو و یاسمین خیزد
هوش مصنوعی: اگر تصویر تو در آب بیفتد، در هر جایی که برود، درخت سرو و یاسمین جوانه میزنند.
ز باغ وصل چه سان برخورم که گر صد بار
نهال مهر نشانم درخت کین خیزد
هوش مصنوعی: از باغ عشق چگونه استفاده کنم، وقتی که اگر صد بار نشانه مهر را بکارم، باز هم درخت کینه رشد خواهد کرد.
مریض عشق به کوی تو تا غبار نشد
ز ضعف تن نتوانست کز زمین خیزد
هوش مصنوعی: عاشق بیمار تو، تا زمانی که از ضعف جسمانی نتوانست از زمین بلند شود، حتی غبار کوی تو را هیچ وقت فراموش نکرد.
اگر چه غرقه به خون رفت عاشق تو به خاک
چو لاله داغ جفای تو بر جبین خیزد
هوش مصنوعی: اگرچه عاشق تو به خاطر عشقش به تو به شدت رنج برد و جان داد، اما مانند لالهای که در خاک میروید، اثر رنج و ظلم تو بر پیشانیاش نمایان خواهد شد.
ز شوق لعل لبت خاست در دل گرمم
تبی که در تن محرور از انگبین خیزد
هوش مصنوعی: از شوق و عشق لبهای تو آتش و حرارتی در دل من به وجود آمده که مانند گرمایی است که از عطر خوش انگبین در بدنم حس میکنم.
به بزم گل چو سرایند نظم جامی را
ز بلبلان همه گلبانگ آفرین خیزد
هوش مصنوعی: وقتی در جشنی از گلها جمع میشوند و جامی را پر میکنند، صدای زیبای بلبلها به همه جا میرسد و سرودی از زیبایی و عشق سر میدهند.

جامی