شمارهٔ ۳۹۴
با تو آنان که حدیث چو منی می گویند
پیش جان قصه فرسوده تنی می گویند
من نه آنم که کسی پیش تو گوید سخنم
بهر تسکین دل من سخنی می گویند
عندلیبان ز سر سرو به آواز بلند
ذکر بالای تو در هر چمنی می گویند
نکشد خاطر من جز به تو هر جا که کسان
سخن عشوه گری غمزه زنی می گویند
کوه غم های تو را می کنم از تیشه صبر
منم امروز اگر کوهکنی می گویند
با تو نازک بدن آنها که ز گل یاد کنند
پیش یوسف سخن پیرهنی می گویند
سوز جامی نشد ای شمع هنوزت روشن
گرچه آن قصه به هر انجمنی می گویند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با تو آنان که حدیث چو منی می گویند
پیش جان قصه فرسوده تنی می گویند
هوش مصنوعی: با تو کسانی که داستانهایی مانند من دارند، به جان میگویند که داستانهای قدیمی و خستهکنندهای دارند.
من نه آنم که کسی پیش تو گوید سخنم
بهر تسکین دل من سخنی می گویند
هوش مصنوعی: من کسی نیستم که دیگران بخواهند برای آرامش دل من در حضور تو چیزی بگویند.
عندلیبان ز سر سرو به آواز بلند
ذکر بالای تو در هر چمنی می گویند
هوش مصنوعی: پرندگان درخت سرو با صدای بلند در هر چمنی از زیبایی و عظمت تو صحبت میکنند.
نکشد خاطر من جز به تو هر جا که کسان
سخن عشوه گری غمزه زنی می گویند
هوش مصنوعی: دل من جز تو به هیچ کس دیگری نمیتپد، هر جا که دیگران دربارهٔ زیبایی و شیوهٔ دلربایی صحبت میکنند، بیتوجه به آنها هستم.
کوه غم های تو را می کنم از تیشه صبر
منم امروز اگر کوهکنی می گویند
هوش مصنوعی: امروز اگر بخواهی، با صبر و شکیباییام میتوانم غمهای تو را مثل کوهی بزرگ بشکافم و از بین ببرم.
با تو نازک بدن آنها که ز گل یاد کنند
پیش یوسف سخن پیرهنی می گویند
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت افرادی اشاره میکند که در کنار یوسف قرار دارند و به یاد گلها صحبت میکنند. آنها از زیبایی گلها و ظرافتهای آن به عنوان ابزاری برای توصیف زیبایی یوسف استفاده میکنند. در واقع، این افراد با ناز و عطوفت خود، به یاد گلها و دلبرانی چون یوسف سخن میگویند.
سوز جامی نشد ای شمع هنوزت روشن
گرچه آن قصه به هر انجمنی می گویند
هوش مصنوعی: شمع، هنوز روشن است و میسوزد، هرچند داستان مربوط به آن در هر جمع و محفل گفته میشود.

جامی