گنجور

شمارهٔ ۳۹۳

با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گوید
حیفم آید که حدیث چو منی می گوید
هیچ کس سر دهانت به حقیقت نشناخت
هر کسی بهر دل خود سخنی می گوید
بر سر خاک شهیدان تو هر لاله جدا
شرح داغ دل خونین کفنی می گوید
شمع را شعله زد آتش به زبان بس که ز سوز
حال پروانه به هر انجمنی می گوید
وصف رخسار و قد توست که در هر چمنی
بلبلی قصه سرو و سمنی می گوید
من به نام تو خوشم ذکر زبان باد به خیر
کش چو تسبیح به هر دمزدنی می گوید
گفته جامی ازان همچو شکر شیرین است
که ز شوق لب شیرین دهنی می گوید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گوید
حیفم آید که حدیث چو منی می گوید
هوش مصنوعی: در کنار تو، هر کس که از جایی صحبت می‌کند، برایم دشوار است که کسی به اهمیت و ارزش یک گفت‌وگوی عمیق مانند گفت‌وگو با من پرداخته باشد.
هیچ کس سر دهانت به حقیقت نشناخت
هر کسی بهر دل خود سخنی می گوید
هوش مصنوعی: هیچ کس حقیقت کلام تو را درک نکرد و هر کس بر اساس دلخواه خود سخن می‌گوید.
بر سر خاک شهیدان تو هر لاله جدا
شرح داغ دل خونین کفنی می گوید
هوش مصنوعی: بر سر قبر شهیدان، هر گل لاله‌ای داستانی از درد و رنج دل‌های خونین را روایت می‌کند.
شمع را شعله زد آتش به زبان بس که ز سوز
حال پروانه به هر انجمنی می گوید
هوش مصنوعی: شمع به خاطر سوز و گداز پروانه، با دلخوشی و زیبایی در هر مکانی در مورد حال او صحبت می‌کند و آتش را با شعله‌اش روشن می‌کند.
وصف رخسار و قد توست که در هر چمنی
بلبلی قصه سرو و سمنی می گوید
هوش مصنوعی: چهره و قامت تو آن‌قدر زیباست که در هر باغی، بلبل‌ها درباره‌ی تو و زیبایی‌ات آواز می‌خوانند و داستان‌ها می‌گویند.
من به نام تو خوشم ذکر زبان باد به خیر
کش چو تسبیح به هر دمزدنی می گوید
هوش مصنوعی: من از یاد تو خوشحالم و هر بار که نفس می‌کشم، مثل تسبیحی که در دست دارم، نام تو را به زبان می‌آورم.
گفته جامی ازان همچو شکر شیرین است
که ز شوق لب شیرین دهنی می گوید
هوش مصنوعی: گفته‌ای مانند جامی است که شیرینی‌اش به اندازه شکر است و از شوق، دهانی که شیرینی دارد، حرف می‌زند.