گنجور

شمارهٔ ۳۸۳

رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد
چه جای درج که درجی در خوشاب آورد
ز شب نوشته مثالی به گرد صفحه صبح
به نام ذره سرگشته ز آفتاب آورد
خراب بود ز ظلم فراق کشور دل
نشان لطف سوی کشور خراب آورد
سخن درست بگویم ز شاه مسند ناز
نیازنامه درویش را جواب آورد
غلام مقدم آنم کزان لب و غمزه
نوید مرحمت آلوده عتاب آورد
بتافت خامه سر از شرح هجر حیرانم
که نامه قصه ما را چگونه تاب آورد
شب از فسانه وصلت به روز می آرم
اگر چه بخت مرا این فسانه خواب آورد
گذشت پایه نظمت ز آسمان جامی
چو پی به خاک در شاه کامیاب آورد
شهنشهی که چو راه سفر گرفت ظفر
به هم عنانی او پای در رکاب آورد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد
چه جای درج که درجی در خوشاب آورد
هوش مصنوعی: پیام‌رسانی آمد و عطری دل‌انگیز از مشک خالص به همراه داشت. این عطر آن‌قدر دلربا و خوش‌بو بود که کسی نمی‌تواند زیبایی‌اش را وصف کند.
ز شب نوشته مثالی به گرد صفحه صبح
به نام ذره سرگشته ز آفتاب آورد
هوش مصنوعی: در شب، نشانه‌ای به دور صبح ایجاد شده که به نام ذره‌ای که به خاطر آفتاب سرگردان شده، ثبت شده است.
خراب بود ز ظلم فراق کشور دل
نشان لطف سوی کشور خراب آورد
هوش مصنوعی: دل به خاطر دوری و فراق و ظلمی که بر آن رفته، خراب و ویران شده است و حالا از رحمت و لطف دیگران به سوی آن کشور ویران می‌آید تا به بازسازی و بهبود وضعیت بپردازد.
سخن درست بگویم ز شاه مسند ناز
نیازنامه درویش را جواب آورد
هوش مصنوعی: در واقع، بگذارید به طور خیلی ساده بگویم: من می‌خواهم بگویم که وقتی از مقام و موقعیت بالایی صحبت می‌کنم، در حقیقت پاسخی است به درخواست یا نیاز یک درویش که در نامه‌اش مطرح کرده است.
غلام مقدم آنم کزان لب و غمزه
نوید مرحمت آلوده عتاب آورد
هوش مصنوعی: من تا آخر عمر بنده و مطیع کسی هستم که از لبخند و نگاهش نشانه‌های محبت و توجه را می‌بینم، حتی اگر در کلامش کمی تندی و سرزنش باشد.
بتافت خامه سر از شرح هجر حیرانم
که نامه قصه ما را چگونه تاب آورد
هوش مصنوعی: خامه‌ام در شرح فراق و جدایی می‌درخشد و حیرانم که این نامه‌ای که داستان عشق ما را روایت می‌کند، چگونه می‌تواند این همه احساسات را تحمل کند.
شب از فسانه وصلت به روز می آرم
اگر چه بخت مرا این فسانه خواب آورد
هوش مصنوعی: اگرچه سرنوشت من به خواب رفته و هنوز بیدار نشده، اما من داستان عشق‌مان را به روز می‌آورم.
گذشت پایه نظمت ز آسمان جامی
چو پی به خاک در شاه کامیاب آورد
هوش مصنوعی: فرمانروایی و نظم آسمانی به پایان رسید و مانند جامی، به زمین افتاد و شاهی موفق و پیروز به دست آورد.
شهنشهی که چو راه سفر گرفت ظفر
به هم عنانی او پای در رکاب آورد
هوش مصنوعی: پادشاهی که وقتی سفر را آغاز کرد، به پیروزی و موفقیت دست یافت، زینت او پا در رکاب گذاشت و آماده حرکت شد.