گنجور

شمارهٔ ۳۸۰

خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نماند
یا دل بی حاصل ما عشق را قابل نماند
در دیار خوبرویان دلربایی یافت نیست
یا به شهر عشقبازان هیچ صاحبدل نماند
عشق را باطل شناسد زاهد حق ناشناس
دانش اندوزی که بشناسد حق از باطل نماند
ماند صد مشکل درین ره وز همه مشکل تر آنک
کامل العقلی که داند حل یک مشکل نماند
جام صافی دیگران خوردند و محفل بر شکست
کاسه دردی نصیب ما ازان محفل نماند
قصه کوته جمله غرق بحر استغنا شدند
آن که داند راه و رسم بحر بر ساحل نماند
باز کش جامی زمام دل ز نقش آب و گل
هیچ کس را تا قیامت پای دل در گل نماند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نماند
یا دل بی حاصل ما عشق را قابل نماند
هوش مصنوعی: خاطرات و یادهای خوبان هیچگاه به سمت اهل دل کشش ندارد و همچنین دل بی‌ثمر ما نیز نتوانسته عشق را شایسته و قابل توجه کند.
در دیار خوبرویان دلربایی یافت نیست
یا به شهر عشقبازان هیچ صاحبدل نماند
هوش مصنوعی: در سرزمین زیبای دلرباها، هیچ شادی و عشق واقعی وجود ندارد و در شهر عاشق‌پیشه‌ها هم کسی که دلش پر از محبت باشد، باقی نمانده است.
عشق را باطل شناسد زاهد حق ناشناس
دانش اندوزی که بشناسد حق از باطل نماند
هوش مصنوعی: زاهدی که به روح عشق و حقیقت پی نبرده، عشق را چیزی بی‌ارزش می‌داند. اما کسی که دانش دارد و توانایی تشخیص حق از باطل را پیدا کرده است، دیگر در ازای عشق و حقیقت، هیچ چیز را کم ارزش نمی‌بیند.
ماند صد مشکل درین ره وز همه مشکل تر آنک
کامل العقلی که داند حل یک مشکل نماند
هوش مصنوعی: در این مسیر، مشکلات زیادی وجود دارد و از همه دشوارتر این است که فردی با عقل کامل هم نمی‌تواند هیچ یک از این مشکلات را حل کند.
جام صافی دیگران خوردند و محفل بر شکست
کاسه دردی نصیب ما ازان محفل نماند
هوش مصنوعی: دیگران از شادی و لذت زندگی بهره‌مند شدند و ما از آن محفل چیزی جز درد و غم نصیب‌مان نشد.
قصه کوته جمله غرق بحر استغنا شدند
آن که داند راه و رسم بحر بر ساحل نماند
هوش مصنوعی: داستان کوتاه این است که کسانی که به حقیقت و علم دست پیدا کرده‌اند، در دریای بی‌نیازی و ثروت غرق می‌شوند و دیگر بر روی ساحل نمی‌مانند. در واقع، افرادی که راه و رسم زندگی و علم را می‌دانند، به جایی می‌رسند که از مشکلات و نیازها رهایی می‌یابند.
باز کش جامی زمام دل ز نقش آب و گل
هیچ کس را تا قیامت پای دل در گل نماند
هوش مصنوعی: بیا جامی بزن و دل را از وابستگی به دنیای مادی رها کن، زیرا هیچ کسی در زندگی‌اش تا ابد به سختی‌ها و مشکلات دنیوی گرفتار نخواهد ماند.