گنجور

شمارهٔ ۳۷۷

یار رفت از چشم و در دل خارخار او بماند
بر جگر صد داغ حسرت یادگار او بماند
روی گردآلود خود بر خاک سودم هر کجا
کز سم مرکب نشان بر رهگذار او بماند
گرچه برگشتن ز عمر رفته نتوان داشت چشم
عمرها چشمم به راه انتظار او بماند
گرد رخسارش نه خط است آنکه چون زلفش ز باد
عنبرافشان گشت گردی بر عذار او بماند
سرو من بگذشت بر طرف چمن دامن کشان
شاخ گل با آن لطافت شرمسار او بماند
ذوق مرهم نیست مجروح خدنگ دوست را
زخم پیکان به که در جان فگار او بماند
دور ازان لبهای میگون ماند جامی تلخکام
راحت می رفت و تشویش خمار او بماند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار رفت از چشم و در دل خارخار او بماند
بر جگر صد داغ حسرت یادگار او بماند
هوش مصنوعی: دوست از چشمانم دور شد و درد فراق او در دل، مانند خارهایی باعث آزارم است و یادگار او در دلم مثل صد داغ حسرت باقی مانده است.
روی گردآلود خود بر خاک سودم هر کجا
کز سم مرکب نشان بر رهگذار او بماند
هوش مصنوعی: به محض اینکه نشانی از مرکب او بر زمین بماند، خاکی که بر چهره‌ام نشسته است را در هر جا که بروم، بر خود می‌مالم.
گرچه برگشتن ز عمر رفته نتوان داشت چشم
عمرها چشمم به راه انتظار او بماند
هوش مصنوعی: هرچند نمی‌توانیم به گذشته و عمر از دست رفته برگردیم، اما چشم‌انتظاری من برای او همچنان ادامه دارد.
گرد رخسارش نه خط است آنکه چون زلفش ز باد
عنبرافشان گشت گردی بر عذار او بماند
هوش مصنوعی: خطوط روی صورت او را نمی‌توان به عنوان خطای طبیعی انسان دانست. این خطوط مانند زلف‌هایی هستند که به واسطه‌ی وزش باد در هم پیچیده‌اند و به صورت او زیبایی خاصی داده‌اند که همچنان باقی مانده است.
سرو من بگذشت بر طرف چمن دامن کشان
شاخ گل با آن لطافت شرمسار او بماند
هوش مصنوعی: سرو من در کنار چمن با دامن بلندش عبور کرد و شاخ گل، به خاطر لطافتش، از او خجالت کشید و مانده است.
ذوق مرهم نیست مجروح خدنگ دوست را
زخم پیکان به که در جان فگار او بماند
هوش مصنوعی: لذت و شادی نمی‌تواند به‌تنهایی جراحات ناشی از عشق را درمان کند، زیرا زخم‌های عمیق قلب او از تیر محبت دوست هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد.
دور ازان لبهای میگون ماند جامی تلخکام
راحت می رفت و تشویش خمار او بماند
هوش مصنوعی: دوری از آن لب‌های خوش‌رنگ، باعث شد تا جام تلخی در دل بماند. آرامش به آرامی رفته و نگرانی‌های نشئگی او باقی مانده است.