گنجور

شمارهٔ ۳۶۷

بر رخ زردم نه اشک است این که گلگون می‌رود
شد دلم ریش از غمت وز ریش دل خون می‌رود
گر دلم شد رخنه از تیغ جفایت باک نیست
جانم از زندان غم زان رخنه بیرون می‌رود
بر تن زارم زمین شد بی‌تو تنگ ای کاش دست
می‌زند در دامن آه و به گردون می‌رود
ما میان بار اندوه و تو با آسودگان
کوهکن در کوه و شیرین گشت هامون می‌رود
پوست بهر غیر پوشد ورنه لیلی واقف است
در حریم حی به هر شکلی که مجنون می‌رود
خوانده‌ای دانم که بی‌جو می‌رود آب بهشت
لطف آن قد بین که بر روی زمین چون می‌رود
چون سخن در وصف آن دندان رود آنجا چه لطف
نظم جامی را سخن دَر دُرّ مکنون می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر رخ زردم نه اشک است این که گلگون می‌رود
شد دلم ریش از غمت وز ریش دل خون می‌رود
هوش مصنوعی: بر چهره‌ام رد اشک نیست، این که رنگ صورت من به قرمزی می‌زند. دل من به خاطر غمت پاره‌پاره شده و از این دل پاره، خون می‌ریزد.
گر دلم شد رخنه از تیغ جفایت باک نیست
جانم از زندان غم زان رخنه بیرون می‌رود
هوش مصنوعی: اگر دل من از ظلم و بدی‌های تو آزرده‌خاطر شود، نگران نیستم؛ زیرا روح من از این قید و بند غم و اندوه به خاطر آن آزردگی رها می‌شود.
بر تن زارم زمین شد بی‌تو تنگ ای کاش دست
می‌زند در دامن آه و به گردون می‌رود
هوش مصنوعی: بدن ضعیف و بیمار من در نبود تو احساس تنگی و فشار می‌کند. ای کاش حالتی پیدا می‌کردم که همچون آهی از دل برآید و به آسمان پرواز کند.
ما میان بار اندوه و تو با آسودگان
کوهکن در کوه و شیرین گشت هامون می‌رود
هوش مصنوعی: ما در میان غم و اندوه قرار داریم، و تو در آرامش زندگی می‌کنی؛ همانند کسی که در کوهستان مشغول کار است، در حالی که زندگی شیرین و دل‌پذیر به جلو می‌رود.
پوست بهر غیر پوشد ورنه لیلی واقف است
در حریم حی به هر شکلی که مجنون می‌رود
هوش مصنوعی: اگر پوست (ظاهر) برای دیگران باشد، چون لیلی درخواستی نمی‌زند، مجنون در هر حالتی که بخواهد، در فضای عشق خود می‌گردد.
خوانده‌ای دانم که بی‌جو می‌رود آب بهشت
لطف آن قد بین که بر روی زمین چون می‌رود
هوش مصنوعی: می‌دانم که بدون آبیاری و محبت، آب بهشت هم به حالت خود می‌رفت. اما زیبایی آن قد خوش‌قد و قامت که روی زمین است، این جریان را تغییر می‌دهد.
چون سخن در وصف آن دندان رود آنجا چه لطف
نظم جامی را سخن دَر دُرّ مکنون می‌رود
هوش مصنوعی: وقتی که صحبت از زیبایی آن دندان به میان می‌آید، در آن لحظه چه لذتی در نظم و ترتیب شعر وجود دارد، که کلمات با ارزش و پنهان از دل می‌جوشند.