گنجور

شمارهٔ ۳۵۹

دردا که عشق یار به دیوانگی کشید
خط جنون به دفتر فرزانگی کشید
ایزد چو شمع حسن وی افروخت در ازل
بر ما رقم به منصب پروانگی کشید
ای من غلام همت آن رند پاکباز
کو درد و داغ عشق به مردانگی کشید
ننهند جز به خاطر ویرانه گنج عشق
معمور خاطری که به ویرانگی کشید
جا کن درون پاک ضمیری که عاقبت
زین شیوه کار قطره به دردانگی کشید
هر کس به کوی عاشقی از خان و مان گذشت
با او حبیب رخت به هم خانگی کشید
جامی در آشنایی و یاری نمود سعی
چندان که طبع دوست به بیگانگی کشید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردا که عشق یار به دیوانگی کشید
خط جنون به دفتر فرزانگی کشید
هوش مصنوعی: بدبختانه عشق محبوب انسان را به دیوانگی می‌کشاند و این تله‌ی جنون، زندگی عاقلانه و خردمندانه‌اش را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ایزد چو شمع حسن وی افروخت در ازل
بر ما رقم به منصب پروانگی کشید
هوش مصنوعی: خداوند همچون شمعی زیبایی او را در آغاز خلقت روشن کرد و ما را به مقام پروانگی و عشق به او برگزید.
ای من غلام همت آن رند پاکباز
کو درد و داغ عشق به مردانگی کشید
هوش مصنوعی: من فدای انسان‌هایی هستم که با شجاعت و صداقت، عشق و دردهای آن را تحمل می‌کنند.
ننهند جز به خاطر ویرانه گنج عشق
معمور خاطری که به ویرانگی کشید
هوش مصنوعی: تنها به خاطر خرابی و نابودی عشق، خاطری که به ویرانی دچار شده، نمی‌ماند و از بین می‌رود.
جا کن درون پاک ضمیری که عاقبت
زین شیوه کار قطره به دردانگی کشید
هوش مصنوعی: در دل انسانی خالص و پاک جا کن، زیرا سرانجام این روش کار باعث می‌شود که قطره‌ای به دریای معرفت و حقیقت برسد.
هر کس به کوی عاشقی از خان و مان گذشت
با او حبیب رخت به هم خانگی کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق و دلدادگی پا گذاشت و از زندگی راحت و آسایش خود گذشت، با معشوقش به همزیستی و نزدیکی رسید.
جامی در آشنایی و یاری نمود سعی
چندان که طبع دوست به بیگانگی کشید
هوش مصنوعی: جامعه‌ای با آشنایی و دوستی شکل می‌گیرد، اما گاهی تلاش‌هایی که برای نزدیکی انجام می‌شود، ممکن است سبب فاصله‌گیری احساسات یا سردی در روابط شود.