گنجور

شمارهٔ ۳۵۶

رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید
خطت ز سنبل تر بر سمن نقاب کشید
مصور ازل ابروی دلگشای تو خواست
ز مشک ناب هلالی بر آفتاب کشید
سگ تو خواست برای قلاده عقد گهر
به رشته مژه چشمم در خوشاب کشید
پلاس میکده زاهد ز دلق پشمین ساخت
بساط زرق به پای خم شراب کشید
شبی خیال تو دامن کشان ز ما نگذشت
کزین دو دیده نه دامن به خون ناب کشید
ز خواب ناز چو بگشاد دیده نرگس مست
چه نازها که ازان چشم نیم خواب کشید
ز درد هجر عذابی ست ناله رحمی کن
که در فراق تو جامی بسی عذاب کشید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید
خطت ز سنبل تر بر سمن نقاب کشید
هوش مصنوعی: لباس تو مانند گلی زینتی است که در برابر نور آفتاب جلوه‌گری می‌کند و نقش و نگاری زیبا بر صورت و ظاهرت ایجاد می‌نماید.
مصور ازل ابروی دلگشای تو خواست
ز مشک ناب هلالی بر آفتاب کشید
هوش مصنوعی: تصویرگر ازلی در پی آن است که ابروی زیبای تو را با مشکی خالص و به شکل هلالی بر آفتاب بکشید.
سگ تو خواست برای قلاده عقد گهر
به رشته مژه چشمم در خوشاب کشید
هوش مصنوعی: سگ تو به خاطر قلاده و زیور، با رشته‌ای از مژه‌های چشم من در آب زلال بازی کرد.
پلاس میکده زاهد ز دلق پشمین ساخت
بساط زرق به پای خم شراب کشید
هوش مصنوعی: زاهد با پارچه‌ دلق پشمی، میکده را تزئین کرده و برای پذیرایی از مهمانان، بساطی با زرق و برق در کنار خم شراب برپا کرده است.
شبی خیال تو دامن کشان ز ما نگذشت
کزین دو دیده نه دامن به خون ناب کشید
هوش مصنوعی: شبی، اندیشه‌ی تو با شوق و اشتیاق از کنار ما نگذشت، چون که از این دو چشم، دامن وجود تو را با اشک خونین پر کردم.
ز خواب ناز چو بگشاد دیده نرگس مست
چه نازها که ازان چشم نیم خواب کشید
هوش مصنوعی: وقتی نرگس مست از خواب ناز بیدار شد و چشمش را باز کرد، چه زیبایی‌هایی که از آن چشم خواب‌آلود به دل‌ها وارد شد.
ز درد هجر عذابی ست ناله رحمی کن
که در فراق تو جامی بسی عذاب کشید
هوش مصنوعی: از درد دوری تو، ناله‌ای جانسوز برآور که در غم فراق تو، دل من بسیار رنج برده است.