گنجور

شمارهٔ ۳۵۳

طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد
خاطر من به بتان ستم اندیش کشد
هر که را سرکشی و شوخی و بدخویی بیش
خون گرفته دل من جانب او بیش کشد
می کشم تحفه جان پیش چنان سنگدلی
که به قتلم ز همه تیغ جفا پیش کشد
محرم خلوت وصلند همه محتشمان
محنت هجر همین عاشق درویش کشد
مرهمی بخش ز پیکان جگر ریش مرا
تا کی از دست طبیبان الم نیش کشد
زخم پیکان تو برد از دل من رنج فراق
ای خوش آن نیش که آزردگی از ریش کشد
جامی از آتش دل نعل سم رخش تو تافت
تا ز سر داغ وفایت به رخ خویش کشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد
خاطر من به بتان ستم اندیش کشد
هوش مصنوعی: طبع انسان‌ها به سمت افراد نیکو و وفادار می‌کشاند، اما دل من به سوی معشوقان بدطینت جلب می‌شود.
هر که را سرکشی و شوخی و بدخویی بیش
خون گرفته دل من جانب او بیش کشد
هوش مصنوعی: هر کس که سرکش، شوخ و بدخلق باشد، دل من بیشتر به سوی او جلب می‌شود و به او محبت می‌کند.
می کشم تحفه جان پیش چنان سنگدلی
که به قتلم ز همه تیغ جفا پیش کشد
هوش مصنوعی: من در دل سنگدلی، که حتی برای کشتن من هم از تمامی زجرها و آسیب‌ها استفاده می‌کند، جانم را تقدیم می‌کنم.
محرم خلوت وصلند همه محتشمان
محنت هجر همین عاشق درویش کشد
هوش مصنوعی: در میان افراد محترم، تنها عشق و وصال راز و رمز خاص خود را دارد و تنها همین عاشق بی‌پول و درویش است که درد جدایی را تحمل می‌کند.
مرهمی بخش ز پیکان جگر ریش مرا
تا کی از دست طبیبان الم نیش کشد
هوش مصنوعی: به من درمانی بده از درد و زخم‌هایی که به دل دارم، تا کی باید از دست طبیبان رنج و عذاب بکشید؟
زخم پیکان تو برد از دل من رنج فراق
ای خوش آن نیش که آزردگی از ریش کشد
هوش مصنوعی: زخم تیر تو از دل من درد جدایی را برد، خوشا به حال آن نیش که درد را از ریشه می‌کَند.
جامی از آتش دل نعل سم رخش تو تافت
تا ز سر داغ وفایت به رخ خویش کشد
هوش مصنوعی: یعنی: جامی از شعله‌های عشق و دل‌باختگی تو تابیده است، به طوری که وقتی رخش از جان و عشق تو می‌گذرد، داغ وفای تو را بر چهره‌اش نمایان می‌کند.