شمارهٔ ۳۴۱
ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد
سرشک سرخ ز لعل توام دمادم شد
به وقت گریه ام ای دل به خون مدد فرمای
که بس که دیده من اشک ریخت بی نم شد
قدم چو حلقه خاتم خمیده بود ز غم
عقیق اشک به رویم نگین خاتم شد
هزار زخم کهن بود در دلم ز بتان
شکاف تیغ تو آن را به جای مرهم شد
ز بیم خوی تو سوی تو نگذرم بسیار
نه آنکه شوق لقای تو در دلم کم شد
سری به راه توام مانده بود ناشده خاک
بشارتی به رقیبان بده که آن هم شد
ز راه زهد و سلامت قدم بکش جامی
چو طور عشق و ملامت تو را مسلم شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد
سرشک سرخ ز لعل توام دمادم شد
هوش مصنوعی: ابروی قوسدار تو باعث شده که طاقت من بههم بریزد و اشکهای سرخ من به خاطر زیباییات بهطور مداوم جاری میشود.
به وقت گریه ام ای دل به خون مدد فرمای
که بس که دیده من اشک ریخت بی نم شد
هوش مصنوعی: ای دل، در زمان سختی و گریهام از خون خود کمک کن، چرا که چشمان من به قدری اشک ریختهاند که دیگر هیچ رطوبتی ندارند.
قدم چو حلقه خاتم خمیده بود ز غم
عقیق اشک به رویم نگین خاتم شد
هوش مصنوعی: وقتی که قدمهایم به خاطر غم و اندوه خمیده شده بود، اشکهایم مانند نگین عقیق بر چهرهام جلوه کردند.
هزار زخم کهن بود در دلم ز بتان
شکاف تیغ تو آن را به جای مرهم شد
هوش مصنوعی: در دل من هزاران زخم قدیمی وجود داشت، اما برش تیز تو به جای آنکه دلم را بیشتر آزار دهد، همچون درمانی عمل کرد.
ز بیم خوی تو سوی تو نگذرم بسیار
نه آنکه شوق لقای تو در دلم کم شد
هوش مصنوعی: به خاطر ترس و نگرانی از خودت، به سمت تو نمیروم، نه اینکه شوق دیدارت در دلم کم شده باشد.
سری به راه توام مانده بود ناشده خاک
بشارتی به رقیبان بده که آن هم شد
هوش مصنوعی: من مدتهاست که به راه تو آمدهام و در این مسیر همچنان پابرجا ماندهام. به دشمنانم بگو که این وفاداری و استقامت من، نشانهای از پیروزی است.
ز راه زهد و سلامت قدم بکش جامی
چو طور عشق و ملامت تو را مسلم شد
هوش مصنوعی: از مسیر پرهیزکاری و سلامت گام بردار، زیرا در این راه، پیالهای از عشق و سرزنش برای تو کاملاً روشن و واضح شده است.

جامی