گنجور

شمارهٔ ۳۳۸

ساقی بیا که میکده را فتح باب شد
پر کن قدح که دور شه کامیاب شد
در ده شراب ناب که جان و دل حسود
در بزم غم بر آتش حرمان کباب شد
از باده خوش برآ که به کف نیست غیر باد
آن را که جام عیش تهی چون حباب شد
عمری دعای جاه و جلال تو گفته ایم
منت خدای را که همه مستجاب شد
مه را فروغ عاریتی ناپدید گشت
وقت طلوع کوکبه آفتاب شد
هر خانه طرب که بنا کرد مدعی
سیلاب غم رسید و به یک دم خراب شد
جامی به گوش شاه رساندن نه حد ماست
گر خود ز لطف نظم تو در خوشاب شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیا که میکده را فتح باب شد
پر کن قدح که دور شه کامیاب شد
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و به ما در میکده خوشامد بگو. لیوان‌ها را پر کن؛ زیرا حالا که شاه ما پیروز شده، زمان جشن و شادی است.
در ده شراب ناب که جان و دل حسود
در بزم غم بر آتش حرمان کباب شد
هوش مصنوعی: در یک دهکده، شراب با کیفیتی وجود دارد که در آن، حسودان در یک مهمانی غمگین، با دلی پر از درد و حسرت، در آتش ناامیدی می‌سوزند.
از باده خوش برآ که به کف نیست غیر باد
آن را که جام عیش تهی چون حباب شد
هوش مصنوعی: از نوشیدنی خوش لذت ببر، زیرا جز هوایی درون جام نیست. زمانی که جام شادی خالی شود، مانند حبابی ناپدید می‌شود.
عمری دعای جاه و جلال تو گفته ایم
منت خدای را که همه مستجاب شد
هوش مصنوعی: ما سالیان سال برای بزرگی و عظمت تو دعا کرده‌ایم و از خداوند سپاسگزاریم که همه این دعاها به اجابت رسید.
مه را فروغ عاریتی ناپدید گشت
وقت طلوع کوکبه آفتاب شد
هوش مصنوعی: ماه با روشنایی موقتی خود ناپدید شد، زمانی که خورشید در آسمان طلوع کرد.
هر خانه طرب که بنا کرد مدعی
سیلاب غم رسید و به یک دم خراب شد
هوش مصنوعی: هر جایی که شادمانی و خوشی بنا شد، ناگهان غم و اندوه به سراغ آن آمد و همه‌چیز را ویران کرد.
جامی به گوش شاه رساندن نه حد ماست
گر خود ز لطف نظم تو در خوشاب شد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ما توانایی نداریم تا به شاه پیامی برسانیم، بلکه اگر تو از روی لطف و زیبایی اشعار خود به ما کمک کنی، می‌توانیم به این هدف برسیم.