گنجور

شمارهٔ ۳۳۱

دوش در بزم گدا شاه فرو آمده بود
نور نازل شده و ماه فرو آمده بود
نازنینی به صف خاک نشینان نیاز
از سریر شرف و جاه فرو آمده بود
ز آسمان بر من محنت زده از رحمت و لطف
آیتی بود که ناگاه فرو آمده بود
گرچه شاهان به هواخواهی او خاسته اند
پیش درویش هواخواه فرو آمده بود
عمرها بهر زمین بوسی خیل و حشمش
خیل اشکم به سر راه فرو آمده بود
کردم آهی ز غمش آتش صد خرمن شد
هر کجا دودی ازان آه فرو آمده بود
در چمن بی قد آن سرو سهی جامی را
خاطر از همت کوتاه فرو آمده بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش در بزم گدا شاه فرو آمده بود
نور نازل شده و ماه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: دیشب در جشن و مهمانی گدا، شاه حضور داشت و نوری پدیدار شده بود و ماه نیز به زمین آمده بود.
نازنینی به صف خاک نشینان نیاز
از سریر شرف و جاه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: یکی از زیباپیکرها که به مقام والای خود و عظمتش افتخار می‌کرد، با تواضع به میان افرادی که در خاک نشسته بودند آمده بود و نیازمندی‌هایشان را درک می‌کرد.
ز آسمان بر من محنت زده از رحمت و لطف
آیتی بود که ناگاه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: از آسمان بر من سختی و درد نازل شده است، اما در کنار آن، نشانه‌ای از رحمت و لطف خداوند بوده که ناگهان به من رسیده است.
گرچه شاهان به هواخواهی او خاسته اند
پیش درویش هواخواه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: اگرچه پادشاهان برای جلب توجه و محبت او تلاش می‌کنند، اما در مقابل، یک درویش به راحتی و با احترام خود را به او نزدیک کرده است.
عمرها بهر زمین بوسی خیل و حشمش
خیل اشکم به سر راه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: تعداد زیادی از عمرها برای احترام به زمین و هودج‌ها و افراد همراهشان صرف شده بود، و اشک‌هایم در مسیر راه بریده بریده بر زمین ریخته بود.
کردم آهی ز غمش آتش صد خرمن شد
هر کجا دودی ازان آه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: به دلیل غم او، با آهی که کشیدم آتش بزرگی به وجود آمد و هر کجا که دودی از این آه بلند می‌شد، نشان از آن آتش بود.
در چمن بی قد آن سرو سهی جامی را
خاطر از همت کوتاه فرو آمده بود
هوش مصنوعی: در چمنزار، سرو بلندی که قد و قامتش چشم‌نواز است، به خاطر نقصان اراده و تلاش خود، از مقامش پایین آمده است.