گنجور

شمارهٔ ۳۲۵

در آن کو می روم هر لحظه باشد یار پیش آید
زهی دولت ز هر صد بار اگر یک بار پیش آید
نیاید هرگزم پیش آن بلای جان نبوده ست آن
که می گویند عاشق را بلا بسیار پیش آید
به وصف حال خود صد داستان بر یکدگر بندم
همه از هم فرو ریزد چو آن خونخوار پیش آید
چنان بی خود شوم هرگه نهم پا بر سر کویش
که از در بازنشاسم اگر دیوار پیش آید
دلم بر کار عشق انکار دارد لیک می دانم
ز خوی او که صدره دیگرش این کار پیش آید
در آن کو از فغان و ناله غم دیدگان هر کس
که پیش آید مرا با دیده خونبار پیش آید
طریق عشق جانان جامی اول می نمود آسان
چه دانستم که آخر این همه دشوار پیش آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در آن کو می روم هر لحظه باشد یار پیش آید
زهی دولت ز هر صد بار اگر یک بار پیش آید
هوش مصنوعی: هر کجا که بروم، همواره یار در کنارم خواهد بود. چه خوشبختی بزرگی است که اگر فقط یک بار هم یار را در کنار خود ببینم، ارزشش از صد بار دیگر بیشتر است.
نیاید هرگزم پیش آن بلای جان نبوده ست آن
که می گویند عاشق را بلا بسیار پیش آید
هوش مصنوعی: هرگز به پیش آن درد و رنجی نمی‌رسم که جانم را می‌آزارد. اینطور نیست که بگویند عاشقان همیشه دچار بلا و سختی می‌شوند.
به وصف حال خود صد داستان بر یکدگر بندم
همه از هم فرو ریزد چو آن خونخوار پیش آید
هوش مصنوعی: من حال خود را با صد داستان توصیف می‌کنم، اما زمانی که آن موجود خطرناک نزدیک می‌شود، همه این داستان‌ها مانند خرده‌های پراکنده از هم جدا می‌شوند.
چنان بی خود شوم هرگه نهم پا بر سر کویش
که از در بازنشاسم اگر دیوار پیش آید
هوش مصنوعی: من آنقدر تحت تاثیر و شیدایی معشوق هستم که حتی اگر دیواری سر راهم قرار گیرد، هر بار که پا بر روی زمین می‌گذارم، باز هم به سوی او می‌روم و در را می‌کوبم تا وارد شوم.
دلم بر کار عشق انکار دارد لیک می دانم
ز خوی او که صدره دیگرش این کار پیش آید
هوش مصنوعی: دل من به کار عشق اعتراض دارد، اما می‌دانم با توجه به طبیعت او، این کار بار دیگر پیش خواهد آمد.
در آن کو از فغان و ناله غم دیدگان هر کس
که پیش آید مرا با دیده خونبار پیش آید
هوش مصنوعی: در آن مکان که هر کس از درد و ناله غم گریه می‌کند، هر کسی که به من نزدیک شود، با چشمانی پر از اشک و غم وارد می‌شود.
طریق عشق جانان جامی اول می نمود آسان
چه دانستم که آخر این همه دشوار پیش آید
هوش مصنوعی: راه عشق یار در ابتدا آسان به نظر می‌رسید، اما نمی‌دانستم که در انتها چقدر دشوار خواهد بود.