گنجور

شمارهٔ ۳۱۳

یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد
جان رفت ز تن وان بت دلخواه نیامد
صد قصه پرغصه من ظلم رسیده
بردم به سر راه ولی شاه نیامد
از خاک درش بود مرا چشم غباری
این لطف جز از باد سحرگاه نیامد
از لذت تیغت چه خبر مرده دلان را
چون زخم تو جز بر دل آگاه نیامد
از حسن و لطافت دل من خلعت وصفی
کم دوخت که بر قد تو کوتاه نیامد
هرگز به سر خاک شهیدان نگذشتیم
کز خاک شهید غم تو آه نیامد
جامی من و جام می و قلاشی و رندی
چون زهد و صلاح از من گمراه نیامد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد
جان رفت ز تن وان بت دلخواه نیامد
هوش مصنوعی: پروردگارا، چه پیش آمد که آن محبوب من به دیدار نیامد؟ جانم از بدن خارج شد و آن معشوق دلپسندم هنوز نیامده است.
صد قصه پرغصه من ظلم رسیده
بردم به سر راه ولی شاه نیامد
هوش مصنوعی: من پر از داستان‌های غم‌انگیز هستم و مشکلاتم را به دروازه سرنوشت بردم، اما هیچ کس، حتی شاه، نیامد تا به کمکم بیاید.
از خاک درش بود مرا چشم غباری
این لطف جز از باد سحرگاه نیامد
هوش مصنوعی: از خاک درشت تو غبار چشمانم بود، این محبت جز از نسیم صبحگاهی نیامده است.
از لذت تیغت چه خبر مرده دلان را
چون زخم تو جز بر دل آگاه نیامد
هوش مصنوعی: لذت و زیبایی تیغ تو برای زنان و مردان بی‌روح و بی‌احساس قابل درک نیست، زیرا زخم تو فقط بر دل‌هایی که زجر کشیده‌اند تاثیر می‌گذارد و شایستگی درک آن را دارند.
از حسن و لطافت دل من خلعت وصفی
کم دوخت که بر قد تو کوتاه نیامد
هوش مصنوعی: از زیبایی و نرمی که در دل من وجود دارد، وصفی را تهیه کردم که به اندازه‌ی قامت زیبای تو نمی‌رسد و نمی‌تواند به درستی تو را توصیف کند.
هرگز به سر خاک شهیدان نگذشتیم
کز خاک شهید غم تو آه نیامد
هوش مصنوعی: ما هرگز به سر خاک شهیدان نرفته‌ایم، زیرا از خاک آن‌ها تنها غم تو به دل ما نیامده است.
جامی من و جام می و قلاشی و رندی
چون زهد و صلاح از من گمراه نیامد
هوش مصنوعی: من در حال نوشیدن می و بودن در حال و هوای شاداب و آزاد هستم و به دنبال شادی و رندی هستم، چون از دینی و درستکاری خبری از من نیست و این وضعیت مرا گمراه نکرده است.