گنجور

شمارهٔ ۳۱۱

لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد
نورم از آمدن او به بصر باز آمد
از نم دیده صاحبنظران سوی چمن
لاله و سنبل او تازه وتر باز آمد
آن جگرگوشه که چون اشک برفت از نظرم
خون شد از غم جگرم تا به نظر باز آمد
بندم از جان کمر بندگی او که به لطف
بهر خونریزی من بسته کمر باز آمد
ملک دلها همه بگرفت و ازان زلف دراز
در پناه علم فتح و ظفر باز آمد
شد چو پروانه دل از صبر و خرد ساخته پر
سوی آن شمع ولی سوخته پر باز آمد
جامی افتاد به زندان غم از شوق لبش
طوطی آری به قفس بهر شکر باز آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد
نورم از آمدن او به بصر باز آمد
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که آن ماه از سفر برگشته است؛ نور من با بازگشت او بر بصرم روشن شده است.
از نم دیده صاحبنظران سوی چمن
لاله و سنبل او تازه وتر باز آمد
هوش مصنوعی: چشم‌انداز زیبا و دل‌انگیز گل‌ها و گیاهان تازه و سرسبز در چمن، تحت تأثیر نگرش و دیدگاه عمیق کارشناسان و صاحب‌نظران، به تازگی جان گرفته است.
آن جگرگوشه که چون اشک برفت از نظرم
خون شد از غم جگرم تا به نظر باز آمد
هوش مصنوعی: آن عزیز دلم که وقتی از پیش من رفت، مثل اشک از چشمانم ریخت، به خاطر غم جدایی، جگرم خون شد و حالا که دوباره به چشمم دیده می‌شود، تمامی آن درد و غم دوباره به یادم می‌آید.
بندم از جان کمر بندگی او که به لطف
بهر خونریزی من بسته کمر باز آمد
هوش مصنوعی: من برای خدمت به او، جانم را به زنجیر بندگی‌اش بسته‌ام، زیرا او به لطف و رحمتی که دارد، مرا از بی‌رحمی و آسیب‌ها نجات داده است.
ملک دلها همه بگرفت و ازان زلف دراز
در پناه علم فتح و ظفر باز آمد
هوش مصنوعی: همه دل‌ها را به تسخیر خود درآورد و به واسطه آن زلف بلند، با علم و دانش به پیروزی و موفقیت بازگشت.
شد چو پروانه دل از صبر و خرد ساخته پر
سوی آن شمع ولی سوخته پر باز آمد
هوش مصنوعی: دل مانند پروانه‌ای شده که از صبر و عقل خود دست کشیده و به سوی آن شمع جذب شده است. اما در این راه، گرچه پرواز کرده، اما پرش سوخته و آسیب دیده بازگشته است.
جامی افتاد به زندان غم از شوق لبش
طوطی آری به قفس بهر شکر باز آمد
هوش مصنوعی: در زندان غصه و اندوه، شوق لبان او مانند طوطی‌ای است که در قفس است و به خاطر شیرینی‌اش، به قفس بازمی‌گردد.